اشعار قيس و خشم معاويه











اشعار قيس و خشم معاويه



در جنگ صفين روزي معاويه از حملات و ضربات انصار به تنگ آمده بود، و سخنان بيهوده درباره آنان مي گفت و آنها را متهم مي کرد که بعد از پيامبر صلي الله عليه و آله از راه راست روي گردانده و به علي عليه السلام پيوسته اند.

وقتي که اين سخنان معاويه به گوش قيس رسيد، خطاب به انصار که در رکاب اميرمؤمنان بودند، چنين گفت:

همانا معاويه سخناني گفته که خبرش به شما رسيد و صاحب شما نعمان و مسلمه هم پاسخ او را داده اند، به خدا قسم اگر امروز بر معاويه خشم کنيد معلوم مي شود که ديروز هم (قبل از اسلام آوردن او) با او خشم داشته و دشمن بوده ايد، و اگر خون او را امروز بريزيد، معلوم مي شود که در زمان شرک و کفرش خون او را مي ريختيد، بزرگ ترين گناه شما در نظر معاويه اين است که شما به ياري دين خدا برخاسته ايد، امروز طوري بکوشيد که فعاليت ديروز را فراموش کنيد و فردا طوري جدّيت نماييد که کوشش امروز را از ياد ببريد. امروز شما زير پرچمي مي جنگيد که در طرف راست آن جبرئيل و در طرف چپش ميکائيل است مي جنگيد، اما طرف شما معاويه در زير پرچم ابوجهل و احزاب مي جنگد....

سپس قيس در اين مورد اشعاري سرود که معاويه را سخت خشمگين کرد، چند بيت آن چنين است:


يابن هند دفع التوثيب في الحرب
اذا نحنُ في البلاد نأينا


إنّنا إنّنا الذين اذا
الفتح شهدنا و خيبراً و حُنينا


- اي پسر هند، در جنگ اين جهش ها و پرش ها را واگذار؛ زيرا ما از شهرهاي دور براي جنگ آمده ايم.

- ما، همان هايي هستيم که در فتح مکه حاضر شديم و در جنگ خيبر و حنين شرکت کرديم.

معاويه وقتي سخنِ قيس و اشعار او را شنيد، بسيار عصباني شد و عمروعاص را خواست که با مشورت او به انصار فحش و ناسزا بگويد؛ اما عمرو او را منع کرد و گفت: مگر عيب بدني به آنها بزني و گرنه به حسب و نسب آنها کاري نمي تواني بکني.[1] .

علامه اميني مي نويسد: پس از اين رويدادها، امير مؤمنان علي عليه السلام، قيس را نزد خود طلبيد و او را تمجيد کرد و سمت آقايي انصار را به او داد.[2] .







  1. ر. ک: وقعة صفين، ص 450 - 445؛ شرح ابن ابي الحديد، ج 8، ص 88 - 85.
  2. الغدير، ج 2، ص 83.