ايمان و وفاداري قيس به امير مؤمنان











ايمان و وفاداري قيس به امير مؤمنان



بي ترديد قيس يکي از استوانه هاي دين و ارکان مذهب تشيع است؛ زيرا اين مرد با همه فضايل و مناقب - که به شمه اي از آن اشاره شد - پس از رحلت رسول خدا صلي الله عليه و آله مراتب خدمت گزاري خود را به پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله با ملازمت امير مؤمنان و ايثار و فداکاري در راه آن حضرت عليه السلام تحکيم بخشيد و با ايمان راسخ و اعتقاد خلل ناپذير به خلافت بلا فصل علي عليه السلام از مرزهاي عقيده خود، پاسداري نمود و در اين راه لحظه اي سست نشد و از قافله حاميان امامت عقب نماند و بدين سان منشأ خدمات بسياري براي تثبيت مباني دولت کريمه امير مؤمنان گرديد، و پس از شهادت آن حضرت در دوران امام حسن عليه السلام که بسياري از بزرگان او را رها کرده و تنهايش گذاشتند، قيس با صراحت بيان و سخنان حق، در هر محفل و مجلسي از مقام آن حضرت دفاع کرد و فريب وعده هاي معاويه را نخورد و از تهديدهاي او خوفي به دل راه نداد.

شيخ طوسي در رجال خود مي نويسد: قيس از اصحاب رسول خدا صلي الله عليه و آله و از اصحاب امير مؤمنان عليه السلام است و از جمله کساني است که با ابوبکر بيعت نکردند.[1] .

برقي در اواخر کتاب رجال خود، قيس بن سعد را جزو مخالفان خلافت ابوبکر به شمار آورده است، برقي تعداد مخالفان را دوازده نفر دانسته است که هر کدام در مقابل منبر ابوبکر برخاستند و در حقانيت اميرالمؤمنين عليه السلام سخن گفتند.[2] قيس بن سعد بن عباده در ميان اين دوازده نفر نيز برخاست و گفت: اي جماعت قريشي تبار، بزرگان شما خوب مي دانند که اهل بيت پيامبرتان به جانشيني و خلافت، شايسته تر و سزاوارترند، اگر در انتخاب خليفه، سابقه را ملاک قرار مي دهيد، بدانيد که آنان - اهل بيت - پيشتازان ايمان و گرايش اسلامي بوده اند، و اگر سرسپردگي مطلق و انقياد کامل در برابر مقام والاي رسالت، ملاک برتري و معيار شايستگي است، آنان بيشتر از هر کس مطيع و منقاد فرمان رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله بوده اند، و تو اي ابابکر، بدان که خداوند، جانشيني رسول و فرستاده خود را خاص علي قرار داده است و تو خود به خوبي از اين موضوع آگاهي و با گوش خود حکم پيامبر صلي الله عليه و آله و سخن ايشان را درباره علي، شنيده اي!

حال اي قريشيان: آيا عهد پيامبرتان را ناديده مي گيريد؟ و به تعهد خود پشت پا مي زنيد؟ آيا مي خواهيد با اين معصيت آشکار، اسباب خسران دنيا و آخرت خويش را فراهم آوريد.[3] .

شيخ مفيد نيز در رساله تحقيقي خود در خصوص لفظ «مولي» مي نويسد: قيس بن سعد بن عباده رحمه الله، سيد انصار و بزرگ اصحاب مدني پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله، در هنگام عزيمت به صفين اشعاري سروده که حکايت از ايمان و اعتقاد او به ولايت حضرت امير عليه السلام دارد، دو بيت آن چنين است:


و عليٌ امامنا و امام
لسوانا أتي به التنزيل


يوم قال النبي من کنت مولاه
فهذا مولاه خطب جليل


- و علي عليه السلام امام و امام غير ماست که قرآن در شأن او نازل شده است.

- روزي که پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: هر کس را من مولاي اويم، پس اين علي مولاي اوست، و اين خطابه بزرگ است.[4] .







  1. رجال طوسي، ص 26، ش 1 و ص 54، ش 1.
  2. در کتاب احتجاج طبرسي نام دوازده صحابي پيامبر صلي الله عليه و آله که با خلافت آبوبکر آشکارا مخالفت کردند، نام برده و سخنان آنان را نقل کرده از جمله: سلمان فارسي، خالد بن سعيد، ابوذر غفاري، مقداد بن اسود، عمار ياسر و... که در شرح حال آنان توضيح داده ايم، اما نامي از قيس نيامده است.
  3. رجال برقي، فصل منکرين بر ابي بکر؛ ر. ک: معجم رجال الحديث، ج 14، ص 93.
  4. الفصول المختاره، ص 236.