قثم و پايداري در ياري اميرالمؤمنين











قثم و پايداري در ياري اميرالمؤمنين



قثم، جزو ياران باوفاي امير مؤمنان عليه السلام بود و همواره در راه آن حضرت مستقيم و پا برجا بود و هرگز به انحراف نرفت و آشکارا اين اعتقاد و ايمان به حضرت را بازگو مي نمود.

در اعتقاد و ايمان وي به اميرمؤمنان عليه السلام نقل شده که وقتي به او گفتند: «چرا علي وارث پيامبر شد و شما نشديد؟» جواب داد: «إنّه کان أوّلنا لحوقاً و أشدّنا لزوقاً؛ چون علي عليه السلام اولين فرد از ماست که به رسول اللَّه صلي الله عليه و آله ملحق شد و در پيمان با پيامبر صلي الله عليه و آله محکم تر از ما بود.»[1] البته اين اعتقاد و اعتماد دو سويه بود و حضرت علي عليه السلام هم به قثم علاقه فراواني داشت.

هنگامي که حضرت علي عليه السلام به خلافت رسيد، قثم را والي و استاندار مکه قرار داد و تا زمان شهادت آن حضرت، وي به اين سمت باقي بود. اما عده اي معتقدند علي عليه السلام قثم را بر حکومت مدينه (نه مکه) برگزيد و در زمان معاويه او با «سعيد بن عثمان» به سمرقند رفت و در آن جا به شهادت رسيد.[2] او در سال 38 هجري از سوي امير مؤمنان به امارت حجاج برگزيده شد[3] تا مشکلات حاجيان را برطرف نموده و پاسخ گوي مسائل شرعي آنان باشد.

امام طي نامه اي که به قثم، به عنوان والي مکه و امير الحاج مي نويسد، يادآور مي شود که: مسائل فقهي را براي مردم بازگو کند؛ مستقيماً با مردم سخن بگويد؛ بيت المال را ميان فقرا تقسيم نموده، و بقيه را به مرکز خلافت بفرستد؛ به مردم بگويد که با حاجيان خوش رفتاري نموده، کرايه از آنان نگيرند.[4] .

امام عليه السلام نامه ديگري درباره توطئه معاويه در مکه توسط حجاج شامي به قثم نوشته و او را به هوشياري فراخوانده است.[5] .







  1. اسدالغابه، ج 4، ص 197.
  2. اسد الغابه، ج 4، ص 107؛ الاصابه، ج 5، ص 420.
  3. ر. ک: تاريخ طبري، ج 5، ص 132؛ منهاج البراعه، ج 20، ص 50.
  4. ر. ک: نهج البلاغه، نامه 67.
  5. ر. ک: همان، نامه 33؛ شرح ابن ابي الحديد، ج 16، ص 138.