سخن و اندوه امام كنار پيكر عمار











سخن و اندوه امام کنار پيکر عمار



خبر شهادت عمّار رضي الله عنه به مولايش علي عليه السلام رسيد، آن حضرت با فرا رسيدن شب و متارکه جنگ، در ميان اجساد قربانيان و شهداي سپاه به جست و جو پرداخت تا اين که به پيکر نحيف و به خون خقته عمّار رسيد؛ حضرت با مشاهده آن بر روي زمين نشست و پيکر او را به آغوش کشيد و در فراق او اشک ماتم ريخت و با دروني سوخته و خاطري پريشان بر حال او گريست و اين اشعار را در مصيبتش سرود:


اَلا أيّها الموتُ الذي ليس تارِکي
أرِحني قد أفنيتَ کُلّ خَليلِ


أراک مُضِّراً بالذين أحبَّهُم
کأنَّک تَنحو نَحوهم بِدليل


- اي مرگ آگاه باش که سرانجام مرا ترک نمي کني، پس زودتر مرا راحت کن که همه عزيزانم را از من گرفتي.

- مي بينم تو را که به دوستان من چنان ضرر مي رساني که گويي کسي تو را به سويشان دليل و راهنماست.[1] .

روزي که عمّار به شهادت رسيد، علي عليه السلام درباره اش چنين فرمود:

رحم اللَّه عماراً يوم أسلم، و رحم اللَّه عماراً يوم قُتل، و رحم اللَّه عماراً يوم يُبعَثُ حيّاً، لقد رأيتُ و ما يُذکر مِن أصحابِ رسول اللَّه صلي الله عليه و آله أربعةٌ إلاّ کان رابعاً و لا خسمةٌ إلاّ کان خامساً، و ما کان أحدٌ مِن قدماءِ أصحاب رسول اللَّه صلي الله عليه و آله يَشکُّ أنّ عماراً قد وَجَبَتْ له الجنّة في غير مَوطنٍ و لا اثنين، فَهَنِيئاً لعمار بِالجنّة؛

خداوند رحمت کند عمّار را در روزي که مسلمان شد و روزي که به قتل رسيد و روزي که باز مبعوث مي شود در قيامت، همانا ديدم که هيچ گاه از اصحاب بزرگ پيامبر نامي به ميان نمي آيد مگر اين که عمّار چهارمين يا پنجمين آنان باشد، و احدي از قدماي اصحاب پيامبر در اين نکته شکي نداشته اند که نه در يک جا و نه در دو جا بلکه در جاهاي متعددي بهشت خدا براي او واجب شد، پس گوارا باد بر او بهشت خداوند.[2] .







  1. ديوان اشعار منسوب به امام علي عليه السلام، ص 496، شعر 380.
  2. طبقات الکبري، ج 3، ص 262.