عمار و كارهاي خلاف عثمان











عمار و کارهاي خلاف عثمان



عصر خلافت عثمان را بايد عصر ترويج کارهاي خلاف و ناپسند دانست؛ زيرا در عصر خلافت او قانون شکني، امر عادي شد و بدعت گذاري شايع گرديد، باندبازي و گماردن ناصالحان بر حکومت مؤمنان رايج گرديد، کار به جايي رسيد که مردم لب به اعتراض گشوده و کارهاي ناپسند او و اطرافيانش را زير سؤال بردند. از جمله افرادي که به طور آشکار مقابل قانون شکني هاي عثمان ايستاد و به رفتار او اعتراض مي کرد، عمار ياسر بود که در اين راه هم بسيار آزار ديد.

طبق نقل علامه اميني از بلاذري در انساب الاشراف مي نويسد: در خزانه عمومي دولت کيسه اي از جواهرات و زيور آلات بود، عثمان مقداري از آن را برداشت و بعضي از افراد و خانواده اش را به آن آراست؛ مردم چون از اين کار باخبر شدند، او را به باد انتقاد گرفتند و مطالب تندي درباره اش گفتند.

وقتي عثمان از انتقاد مردم باخبر شد، خشمگين گرديد و در نطقي گفت: اين اموال براي خداست، هر قدر احتياج داشته باشم برمي دارم و به هر کس بخواهم مي دهم، اگر چه عده اي را خوش نيايد و بيني شان به خاک ماليده شود.

در اين هنگام، امير مؤمنان علي عليه السلام که در آن مجلس حاضر بود، برخاست و فرمود: «إذاً تُمنعُ مِن ذلک، و يُحال بينک و بينه؛ در اين صورت از اين کارت جلوگيري خواهد شد و نمي گذاريم دست به آنها دراز کني.»

عمّار نيز پس از اميرمؤمنان عليه السلام برخاست و گفت: «اُشهدُ اللَّه إنّ أنفي أوّلُ راغمٍ مِن ذلک؛ خداوند را شاهد و گواه مي گيرم که من نخستين کسي باشم که آن را خوش ندارد و بيني اش به خاک ماليده شود.»

عثمان از سخن امير مؤمنان و عمّار سخت ناراحت و خشمگين شد ولي خطاب به عمّار گفت: اي پسر زن شکم گنده، با من گستاخي مي کني؟ او را بگيريد. مأموران و جيره خواران حکومت عثمان عمّار را گرفتند، سپس عثمان به دارالاماره بازگشت، دستور داد عمّار را آوردند. بعد او را زير بار کتک گرفت و چندان او را زد تا بي هوش شد و با همان حالت اغما و بي هوشي او را به خانه ام سلمه همسر پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله بردند، به حدي او را زده بودند و بي هوش شده بود که از نماز ظهر و عصر و مغرب باز ماند. زماني که به هوش آمد، ابتدا نمازهايش را قضا کرد و سپس گفت: «الحمد للَّه، ليس هذا أولُ يومٍ أوذينا فيه في اللَّه؛ خدا را سپاس گزارم، اين اولين روزي نيست که در راه خدا آزار و شکنجه مي بينم.»[1] .

اما چون خبر ضرب و شتم عمّار و بي هوشي او به گوش مردم رسيد، در گوشه و کنار شهر سر و صدا بلند شد و کار عثمان مورد اعتراض اصحاب و ياران پيامبر قرار گرفت که سبب خشم بيشتر عثمان گرديد و در اين ارتباط، امّ سلمه و عايشه دو همسر پيامبر صلي الله عليه و آله نيز لب به اعتراض گشودند و کردار عثمان را مورد مؤاخذه قرار دادند و از عمار دفاع کردند.[2] .







  1. الغدير، ج 9، ص 15.
  2. ر. ک: الغدير، ج 9، ص 15.