عمار از ديدگاه پيامبر











عمار از ديدگاه پيامبر



عبداللَّه بن عباس از پيامبر خدا صلي الله عليه و آله نقل مي کند که حضرت فرمود:

إنّ عماراً مُلي ء ايمانه مِن قرنه إلي قدمه، و اختلط الايمان بلحمه و دمه؛

همانا عمّار از سر تا قدمش آکنده از ايمان است، و ايمان در گوشت و خونش آميخته است.[1] .

امير مؤمنان علي عليه السلام از رسول خدا صلي الله عليه و آله نقل مي کند که فرمود:

عمار خلط اللَّه الايمان ما بين قرنه الي قدمه، و خلط الإيمان بلحمه و دمه، يزول مع الحق حيث زال، و ليس ينبغي للنار ان تأکل منه شيئاً؛

خداوند از سر تا قدم عمّار را با ايمان درآميخته و ايمان را در گوشت و خونش مخلوط کرده است، به هر جا که حق برود، عمّار به همان سو خواهد رفت و بر آتش روا نباشد که چيزي از پيکرش را درگيرد.[2] .

عايشه مشابه همين حديث را از رسول خدا صلي الله عليه و آله نقل کرده است.[3] .

ابن سعد نقل مي کند که رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود:

إنّ عماراً مع الحق و الحق معه، يدور عمّار مع الحق أينما دار، و قاتل عمّار في النار؛

همانا عمّار با حق است و حق با عمار، حق به هر سو گرايد عمّار به همان سو خواهد گراييد و قاتل عمّار در آتش جهنم خواهد بود.[4] .

کشي از فضيل رسا نقل مي کند که گفت: از ابو داود شنيدم بريده اسلمي از رسول خدا صلي الله عليه و آله نقل کرد که مي فرمود: «بهشت مشتاق سه تن مي باشد، در اين موقع ابوبکر وارد شد، شخصي به او گفت: اي ابوبکر تو صديق امتي و يکي از دو نفري هستي که در غار بودي، پس خوب است از رسول خدا صلي الله عليه و آله سؤال کني که اين سه نفر که بهشت مشتاق آنان است، کيانند؟ اما ابوبکر ترسيد سؤال کند، زيرا گفت: شايد من يکي از آن سه نفر نباشم و بني تميم آن را عار بدانند. در همين موقع عمر وارد شد، شخصي به او گفت: اي ابا حفص، تو فاروق امتي که فرشته به زبان تو سخن مي گويد، از رسول خدا صلي الله عليه و آله سؤال کن، اين سه نفر که بهشت مشتاق آنان است، کيستند؟ او نيز حاضر نشد سؤال کند؛ زيرا خوف داشت نامش در بين اين سه نفر نباشد و قبيله بني عدي بر او عار بگيرند، در اين لحظه حضرت علي عليه السلام وارد شد، شخصي به او گفت: اي ابوالحسن، رسول خدا چنين فرمود. شما سؤال کن که اين سه نفر چه کساني هستند؟ حضرت گفت: من سؤال مي کنم، اگر من يکي از آنان بودم، خداي را سپاس گزارم، لذا علي عليه السلام خدمت پيامبر صلي الله عليه و آله آمد و عرض کرد: اين سه تن که بهشت مشتاق آنان است، کيستند؟ پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود:

أنت منهم و أنت اولهم، و سلمان الفارسي فانه قليل الکبر، و هو لک ناصح فاتخّذه لنفسک، و عمّار بن ياسر، شهد معک مشاهد غير واحدة ليس منها الا و هو فيها، کثير خيره، ضوّيٌ نوره، عظيم أجره؛

اي علي، تو يکي از آن سه نفري و تو اول آناني، ديگر سلمان فارسي که کبر او اندک است و او خيرخواه تو است و او را براي خودت يار بگير، و سومي عمّار ياسر، او با تو در غير از يک مورد از جنگ هايت شرکت مي کند (يعني در جمل و صفين و در جنگ صفين به شهادت رسيد و لذا نتوانست در جنگ نهروان علي عليه السلام را ياري نمايد)، او خير زيادي دارد، نور او روشنايي دارد و پاداش او عظيم است.[5] .







  1. الغدير، ج 3، ص 262.
  2. الغدير، ج 3، ص 262.
  3. الغدير، ج 3، ص 262.
  4. طبقات الکبري، ج 3، ص 262.
  5. رجال کشي، ص 30، ح 58.