علقمه بن عمرو
روزي عوف که از شجاعان شام و از اصحاب معاويه بود به ميدان آمد و مبارز طلبيد، در حالي که چنين رجز مي خواند: إنّي أنا عوفٌ أخو الحروب - منم، منم عوف، برادر پيکارها در زمان شدت گيرودار جنگ ها. علقمه از اصحاب امام نيز به قتال وي رفت و چنين رجز خواند: يا عجبا لِلعَجَب العَجِيبِ - شگفتا، چيزي شگفت انگيز است که تو [اي عوف] اينک جنگ آور شده اي. ميان آنان نزاع سختي درگرفت و او با شجاعت و دلاوري با نيزه اي عوف را از پاي درآورد و پس از کشتن وي اشعاري نيز سرود که يک بيتش چنين است: يا عوف لو کنتَ امراً حازما - اي عوف اگر مردي دورانديش بودي، هرگز در زمانه به نبردِ علقمه نمي آمدي.[1] .
علقمه از اصحاب شاعرِ اميرالمؤمنين عليه السلام بود که در صفّين حضور داشت.
عند هِياج الحربِ و الکروبِ
قد کنتَ يا عوفُ أخا الحُروبِ
لم تَبرُز الدَّهرَ إلي علقمَه