شبيب در جريان حمله كارگزار معاويه











شبيب در جريان حمله کارگزار معاويه



ابن اثير در حوادث سال 39 هجري مي نويسد: معاويه، «عبدالرحمن بن قَباث بن اشيَم» را در رأس گروهي براي غارت «جزيره» گسيل داشت. در آن زمان «شبيب بن عامر» در شهر نصيبين[1] به سر مي برد، در اين وضعيت نامه اي به «کميل بن زياد» که حاکم «هيت» بود، نوشت و او را از تهاجم قواي شام مطلع ساخت و در نامه يادآور شد که نمي داند، او به ناحيه نصيبين مي آيد يا قصد فرات و هيت دارد. کميل بلافاصله با شش صد نيروي سواره براي مقابله با نيروهاي ابن قباث عازم آن منطقه شد و دشمن را که تعدادشان چند برابر بود، شکست سختي داد و امام علي عليه السلام را بسيار خشنود ساخت. شبيب بن عامر نيز پيروزي کميل را تبريک گفت و خود به تعقيب ديگر نيروهاي شامي پرداخت. سرانجام خود را به «بعلبک» رساند. معاويه براي مقابله با وي، «حبيب بن مسلمه» را با نيروهاي تحت فرمانش، اعزام کرد اما شبيب را نيافت.

شبيب از بعلبک بازگشت و در منطقه رقه و نواحي آن که اکثر مردم عثماني بودند (و با حضرت علي عليه السلام سر جنگ داشتند) حمله کرد و گوسفندانشان را با خود برد و سلاح ها و مرکب هاي آنان را گرفت؛ اما حضرت عليه السلام بعضي از کار او را تأييد ننمود، او را از گرفتن اموال و حيوانات مردم نهي کرد و تنها اجازه داد که مرکب و سلاح هايي را که با آنها مي جنگند به غنيمت ببرند و در ضمن از تلاش و شجاعت شبيب تجليل به عمل آورد و فرمود: «رحم اللَّه شبيباً لقد أبعدَ الغارَة َو عجَّلَ الإنتصار؛ خداوند، شبيب را رحمت کند که دست غارتگران را از منطقه کوتاه کرد و شرشان را دور ساخت و پيروزي و نصرت را زود به ارمغان آورد.»[2] .

شبيب و جانشيني مالک اشتر

در يکي از مکاتبه هاي حضرت علي عليه السلام به مالک اشتر که حاکم نصيبين و بلاد بود، آمده است: «من، محمد بن ابي بکر را والي مصر کردم، اما طاغياني بر او خروج نمودند و او را که نوجوان و در امور جنگي کم تجربه بود، به درجه شهادت رساندند. - خدايش رحمت فرمايد - حال خودت نزد من بيا تا در مورد وقايع و اتفاقات مصر چاره اي بينديشي. هم چنين يکي از ياران ناصح و مورد اعتماد و ثقه خود را به نيابت خود برگزين.» مالک پس از دريافت پيام امام «شبيب بن عامر» را به جانشيني خود برگزيد و خود عازم ديدار اميرالمؤمنين گرديد.[3] .







  1. نصيبين از شهرهاي آباد جزيره در مسير موصل به شام است.
  2. کامل ابن اثير، ج 2، ص 428.
  3. تنقيح المقال، ج 2، ص 81؛ تفصيل بيشتر را در شرح حال «مالک اشتر» ملاحظه نماييد.