عقيل و صراحت در جواب











عقيل و صراحت در جواب



روزي معاويه به اطرافيانش گفت: امروز مي خواهم عقيل را دست بيندازم تا همگي قدري بخنديم. لذا وقتي عقيل وارد شد معاويه با ورود او گفت: اي اهل شام، اين آيه را شنيده ايد؟ «تبت يدا ابي لهب و تب؛[1] بريده باد دستان ابي لهب» گفتند: آري! معاويه گفت: اين ابو لهب از عموهاي عقيل است.

عقيل هم بي درنگ گفت: اي مردم شما هم به طور حتم اين آيه را شنيده ايد؟ «و امرأته حمالة الحطب؛[2] زن ابولهب هم هيزم شکن است» گفتند: آري! گفت: اين زن همان «ام جميل» عمه معاويه است.

معاويه گفت: بگو ببينم اکنون عمويت کجا است؟ عقيل گفت: وقتي وارد جهنم شدي وي را جست و جو کن و او را در حالي خواهي يافت که عمه ات ام جميل را در آغوش گرفته است».[3] .







  1. مسد 111، آيه 1.
  2. مسد 111، آيه 2.
  3. ر. ک: شرح ابن ابي الحديد، ج 11، ص 252؛ عقد الفريد، ج 4، ص 5.