در آخرين نفس و پيام به اميرالمؤمنين











در آخرين نفس و پيام به اميرالمؤمنين



او در آخرين لحظات عمر خود خطاب به «اسود بن قيس» چنين گفت: تو را به تقواي الهي وصيت مي کنم و اين که خيرخواه علي عليه السلام باشي و با پيمان شکنان وي بجنگي تا حق ظاهر شود و يا به خدا ملحق گردي. سلام مرا به حضرت برسان و بگو جنگ کن و در ميدان مبارزه پيش روي کن تا معرکه نبرد را پشت سر قرار دهي؛ زيرا هرکس بجنگد و معرکه قتال پشت سرش باشد، پيروزي براي او است.[1] .

وي اين سخنان را گفت و جان به جان آفرين تسليم کرد و از دنيا رفت.

«اسود بن قيس» به محضرِ امام عليه السلام آمد و داستان وي را عرض کرد، حضرت فرمود: «رحمه اللَّه، جاهَدَ معنا عدوَّنا في الحياة و نصح لنا في الوفاة؛ رحمت خدا بر او باد، وي در حال حيات همراه ما جنگيد و هنگام وفات ناصح و خيرخواه ما بود.»[2] .







  1. نظير همين داستان را ابن ابي الحديد در شرح نهج البلاغه، ج 8، ص 92 براي عبداللَّه بن بديل نقل کرده که در صفحات قبل گذشت. ممکن است دو داستان باشدو ممکن است يک داستان باشد و يکي از آن دو اشتباه اسمي باشد.
  2. وقعة صفين، ص 456؛ تاريخ طبري، ج 5، ص 46.