وفات ابن عباس











وفات ابن عباس



طبق نقل مورخان ابن عباس در طايف از دنيا رفت و محمّد بن حنفيه بر او نماز خواند و او را به خاک سپرد. ابن اثير مي نويسد: موقعي که ميان عبداللَّه بن زبير و عبدالملک مروان فتنه و جنگ و اختلاف بروز کرد، عبداللَّه بن عباس و محمد بن حنفيه به همراه زنان و فرزندان شان به مکه کوچ کردند. عبداللَّه بن زبير ايشان را در فشار گذاشت که بايد با من بيعت نماييد، ولي ايشان نپذيرفتند و گفتند: ما کاري به کار تو نداريم تو به کار خود ادامه ده و ما را هم به حال خود واگذار؛ اما ابن زبير زير بار نرفت و به آنان اصرار داشت که بيعت کنند و گرنه همه آنان را به آتش خواهد کشيد!

در اين موقعيت ابن عباس و محمد بن حنفيه، ابا طفيل (يکي از اصحاب اميرالمؤمنين عليه السلام) را به نزد شيعيان کوفه فرستادند و از مردم کوفه استمداد طلبيدند، چهار هزار نفر از اهالي کوفه به کمک ايشان شتافتند و بي خبر و تکبيرگويان وارد مکه شدند، صداي تکبير کوفيان به گوش مردم مکه رسيد و ابن زبير هم باخبر شد که کوفي ها براي مقابله با او به مکه آمده اند، فوراً به داخل مسجد الحرام شد و خود را به پرده کعبه آويخت و به خانه خدا پناهنده شد. اهالي کوفه، ابن عباس و همراهانش را آزاد کردند و سپس از او خواستند تا ابن زبير را به هلاکت برسانند، اما او موافقت نکرد و گفت: مکه شهر امن خداست و احترام و رعايت خانه خدا بر همه لازم است، خداوند اين بست را جز براي پيامبر صلي الله عليه و آله حلال نشمرده است. آن گاه شخصي از جانب ابن عباس در ميان جمعيت کوفه فرياد مي داد: پس از پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله هيچ لشکري غنيمت ارزنده اي مانند شما به دست نياورد؛ زيرا ديگران طلا و نقره غنيمت بردند ولي شما خون ما خاندان پيامبر را به غنيمت برديد.

کوفيان ابن عباس و همراهانش را با خود به مني بردند و مدتي در آن جا بودند و از آن جا به طايف رفتند. در آن جا عبداللَّه مريض شد، در ايام بيماري به همراهان گفت: از رسول خدا صلي الله عليه و آله شنيدم که فرمود:

أنت تموت في خير عصابة علي وجه الأرض أحبهم الي اللَّه و أکرمهم عليه و أقربهم إلي اللَّه زلفي؛

اي ابن عباس، تو در ميان بهترين جمعيت روي زمين مي ميري که نزد خداوند از همه دوست داشتني ترند و بهترين مقام را نزد او دارند.

بنابراين اگر مرگم فرا رسيد، معلوم است که آن جمعيت شما خواهيد بود.

هشت شب بيشتر نگذشت که ابن عباس در ميان همان جمع از دنيا رفت و محمد بن حنفيه که همراه او از مکه آمده بود، بر او نماز خواند و به هنگامي که خاک بر قبر او مي ريخت مي گفت: «مات و اللَّه اليوم حبر هذا الاُمة؛ به خدا سوگند امروز دانشمند اين امت از دنيا رفت.»

وفات او در سن 70 يا 71 سالگي در سال 68 يا 70 يا 73 هجري مي باشد.[1] .







  1. اسد الغابه، ج 3، ص 195.