دفاع ابن عباس از خلافت امام علي در برابر عمر











دفاع ابن عباس از خلافت امام علي در برابر عمر



مسئله حقانيت علي عليه السلام و خلافت بلافصل او پس از رسول خدا صلي الله عليه و آله چيزي نبود که بتوان آن را انکار کرد و ناديده گرفت اما به بهانه هاي واهي، حضرت را از حق قطعي و مسلمش محروم ساختند و به مدت 24 سال خانه نشين شد و به جاي اداره جامعه اسلامي به کشاورزي و کارهاي شخصي مشغول شد. اينک جرياني را که ابن عباس نقل مي کند، مي آوريم:

ابو زيد عمر بن شبه نقل مي کند که عبداللَّه بن عباس گفت: روزي در کوچه هاي مدينه همراه عمر بن خطاب خليفه دوم مي رفتم و دست او در دستم بود. عمر در بين راه گفت: من دوست تو (علي) را مظلوم مي دانم. ابن عباس مي گويد: با خود گفتم: به خدا سوگند نبايد او بر من پيشي گيرد و خودش پاسخي دهد. لذا فوراً گفتم: اي اميرالمؤمنين (اي عمر)، اگر چنين است حق او را به او برگردان و دادِ او را بستان. اين را که گفتم، دستش را از دستم بيرون کشيد و لحظاتي با خود همهمه کرد و حديث نفس نمود و چند قدمي جلو رفت و پس از آن ايستاد، من خود را به او رساندم، گفت: اي ابن عباس، خيال نمي کنم چيزي اين مردم را از دوست تو (علي) بازداشته باشد، جز اين که آنان سن او را کم مي دانستند.[1] ابن عباس مي گويد: با خود گفتم اين سخن عمر از سخن نخست او بدتر است، به او گفتم: به خدا سوگند که خداوند سن او را کم نشمرد در آن هنگامي که به او فرمان داد سوره برائت را از ابوبکر بگيرد و براي مردم بخواند.[2] .







  1. چون عمر فردي خشن و تندخويي بود، فکر مي کرد کسي بايد حاکم باشد که چنين باشد و شوخ بودن را بر علي عليه السلام عيب مي گرفت.
  2. شرح ابن ابي الحديد، ج 6، ص 45.