عبداللَّه بن عباس











عبداللَّه بن عباس



عبداللَّه بن عباس بن عبدالمطلب، پسر عموي پيامبر صلي الله عليه و آله و پسر عموي علي بن ابي طالب عليه السلام از چهره هاي درخشان مفسران و محدثان تاريخ اسلام به شمار مي آيد.

عبداللَّه سه سال قبل از هجرت در همان ايامي که مسلمانان و بني هاشم در کنار رسول خدا صلي الله عليه و آله در شعب ابي طالب سخت ترين دوران زندگاني را مي گذراندند، به دنيا آمد. پدرش عباس نام او را عبداللَّه گذاشت و قنداقه اش را خدمت رسول خدا صلي الله عليه و آله بردند. طبق نقل ابن اثير و ديگر مورخان، حضرت با آب دهان کام او را برداشت و درباره اش دعا کرد.[1] .

عبداللَّه در سال هشتم هجري (عام الفتح) به مدينه مهاجرت کرد و در همان جواني محضر رسول خدا صلي الله عليه و آله را درک نمود؛ زيرا به هنگام رحلت پيامبر صلي الله عليه و آله سيزده و به قولي پانزده سال بيشتر نداشت.[2] وي در اثر تلاش و جديت در کسب علم، کارش به جايي رسيد که او را بحر (دريا) و برخي او را حبر الامه (عالم امت) مي گفتند.[3] .

عبداللَّه پس از وفات پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله در کنار پدرش عباس به حضرت علي عليه السلام وفادار ماند و نزد آن حضرت علم فقه و تفسير و تأويل قرآن آموخت و خود جلسه درس تشکيل مي داد.

او همواره به ولايت و امامت اميرالمؤمنين عليه السلام معتقد بود و آن حضرت را خليفه بلافصل پيامبر صلي الله عليه و آله مي دانست و بارها در برخورد با سه خليفه ديگر از اين موضوع دفاع مي کرد، لذا پس از آن که حضرت علي عليه السلام به خلافت ظاهري رسيد و مردم با آن حضرت بيعت کردند او در رکاب حضرتش بود و در جنگ جمل، صفين و نهروان سرسختانه از موضع اميرالمؤمنين دفاع کرد و جنگيد.

او پس از شهادت اميرالمؤمنين عليه السلام از ياران صديق و حاميان خلافت امام حسن مجتبي عليه السلام بود و با آن حضرت بيعت کرد؛ ولي عاقبت نابينا شد.[4] شايد نابينايي او سبب شد که در رکاب امام حسين عليه السلام در کربلا حضور نيابد.

عبداللَّه بن عباس با اين که دل در گرو خاندان رسالت داشت و از وفاداران به اميرالمؤمنين عليه السلام بود، اما نزد خلفا و حاکمان عصر خود همواره مورد وثوق و اعتماد بود و از مقامي والا و شخصيتي ممتاز برخوردار بود، از اين رو عمر بن خطاب او را مشاور امين و مورد وثوق خود مي دانست. و خليفه سوم او را به امارت حاجيان منصوب نمود.[5] و پس از شهادت اميرالمؤمنين عليه السلام با معاويه جلسات و گفت و گوهايي داشت.

ابن عباس سرانجام در سال 68 يا 70 و يا 73 هجري با قلبي مالامال از ايمان و عشق و اخلاص به خاندان پيامبر صلي الله عليه و آله در شهر طايف چشم از جهان فرو بست.[6] .







  1. ر. ک: اسد الغابه، ج 3، ص 193؛ مستدرک حاکم، ج 3، ص 615؛ تاريخ بغداد، ج 1، ص 173؛ سير اعلام النبلاء، ج 3، ص 332.
  2. قول به 15 سال از حاکم نيشابوري است.
  3. همان مدارک و طبقات الکبري، ج 2، ص 207.
  4. همان مدارک و طبقات الکبري، ج 2، ص 207.
  5. تاريخ طبري، ج 4، ص 448؛ سير اعلام النبلاء، ج 3، ص 349.
  6. اسد الغابه، ج 3، ص 195.