حيدر
ندهد خداي عرش در اين خانه حيدر، که زو رسيد و ز فخر او چنانکه ياد شد نخستين نامي که از سوي مادر به آن حضرت نهاده شد «حيدره» بود به نام پدر مادر اسد بن هاشم سپس پدرش اين نام را تغيير داد و او را علي ناميد و برخي گفته اند حيدره نامي بوده که قريش او را به آن نام مي خوانده است. و قول نخستين درست تر به نظر مي نمايد چه آنکه هنگامي که در جنگ خيبر مرحب بيرون آمد و رجز زير را خواند: انا الذي سمتني امي مرحبا حضرت با رجز به او پاسخ داد: انا الذي سمتني امي حيدره[1] . گذشته از کلمه ي «حيدر» که به شير اطلاق مي شود، لقب «اسدالله» يعني شير خدا درباره ي آن حضرت به کار رفته است و پيش از آن اين لقب براي حمزة بن عبدالمطلب به کار رفته بود؛ به جهت شجاعت و شهامتي که حمزه در برخورد با دشمنان حضرت [صفحه 8] رسول (ص) نشان داده بود.[2] از جمله کلماتي که در زبان عرب براي شير به کار رفته «ضر غام» است و آن حضرت را «ضرغام يوم الجمل» يعني شيردلاور روز نبرد جمل نيز خوانده اند.[3] .
خط خداي زود بياموزي
گردر شوي به خانه ي پيغمبر
راهت مگر به رهبري حيدر
از قيروان به چين خبر خيبر
صفحه 8.