ابوتراب، بوتراب















ابوتراب، بوتراب



انا و جميع من فوق التراب
فدأ تراب نعل ابي تراب


معروف است که ميان آن حضرت و فاطمه عليهما السلام سخني در گرفت. علي (ع) از خانه برون آمد و به سوي مسجد رفت و بر روي خاک خوابيد و رسول خدا در جستجوي او به خانه آمد و او را نيافت و به مسجد رفت. علي (ع) را ديد که پشت بر خاک نهاده؛ در حالي که خاکها از پشت او پاک مي کرد به او گفت: بر خيز اي ابوتراب! از آن پس هر گاه علي (ع) با اين نام خوانده مي شد شاد مي گشت و آن را از هر نامي ديگر بيشتر دوست مي داشت.[1] .

و به همين مناسبت است که يکي از القاب شيعيان علي (ع) «ترابي» است.[2] ابن عباس مي گويد شنيديم که رسول خدا (ص) مي گفت در روز قيامت وقتي کافر مي بيند که خداوند تبارک و تعالي چه ثواب و تقرب و کرامتي براي شيعيان علي (ع) فراهم کرده است مي گويد: «يا ليتني کنت ترابيا؛ اي کاش! من ترابي بودم» و اين بر سياق قول خداي عزوجل است که «ويقول الکافر يا ليتني کنت تراباً».[3] .

[صفحه 4]

از ابن عباس پرسيده شد چرا رسول خدا (ص) علي (ع) را ابوتراب خوانده است؟ پاسخ داد زيرا او صاحب زمين و حجت خدا بر روي زمين پس از رسول خداست و بقأ و سکون زمين به اوست.[4] از ميان متأخران سيد محمد صدر معتقد است که کنيه ي: «ابوتراب» براي آن حضرت کنايه از بسياري عبادت و نماز اوست؛ زيرا مسلمانان بر خاک سجده مي کردند و پيشاني آن حضرت از کثرت سجده خاک آلود بوده است، پس گفته ي پيغمبر (ص): «قم يا اباتراب» مثل اين است که گفته باشد: «قم يا کثير العباده؛ برخيز اي کسي که بسيار سجده و عبادت مي کني».[5] .


صفحه 4.








  1. سيوطي، تاريخ الخلفأ، ص167؛ ابن عساکر، تاريخ دمشق، ج1، س25.
  2. عبدالجليل قزويني رازي، کتاب النقض، ص587.
  3. مجلسي، بحارالانوار، ج35، ص51.
  4. مجلسي، بحارالانوار، ج35، ص51.
  5. محمد صادق صدر، حياة اميرالمؤمنين، ص39.