بيضة البلد















بيضة البلد



بيضه در لغت به معني تخم مرغ است و چون تخم مرغ اصل و منشأ پديد آمدن مرغ است، «بيضة البلد» به کسي اطلاق مي شود که در شهر شاخص باشد و قوام و کيان کشور به او بستگي داشته باشد؛ همچون «بيضة الاسلام» در عربي بيضه براي قسمت بالايي قبه ها و صومعه ها به کار مي رود و مي گويند «بيضه القبة» و «بيضة الصومعة».[1] .

و مي گويند حضرت علي (ع) خود اين تعبير را براي خود به کار برده و فرموده اند: «انا بيضة البلد»[2] هنگامي که عمروبن عبدود به دست آن حضرت کشته شد دخترش عمره او را چنين مرثيه گفت:

لو کان قاتل عمر و غير قاتله

بکيته ما اقام الروح في جسدي

لکن قاتله من لا يعاب به

و کان يدعي قديما بيضة البلد[3] .

اگر عمرو را شخص ديگري غير از علي (ع) کشته بود تا هنگامي که جان در تن دارم بر او مي گريستم، ولي کشنده ي او کسي است که بر او خرده نتوان گرفت و از ديرزمان او را «بيضة البلد» خوانده اند.









  1. جاحظ، الحيوان، ج4، ص336.
  2. همان، ج2، ص336.
  3. ثعالبي، ثمار القلوب، ص496. ابن ابي الحديد مي گويد: خواهر عمروبن عبدود اين دو بيت را گفته و در بيت دوم به جاي «لايعاب به» و «قديما» «لانظيرله» و «ابوه» آورده است. (ج1، ص21(. اربلي مي گويد: اين تعبير در مدح و ذم هر دو به کار مي رود. (کشف الغمة، ج1، ص94(.