الانزع البطين















الانزع البطين



اين دو لقب در ارتباط با سيماي ظاهري آن حضرت (ع) بوده است؛ زيرا «انزع» به معناي ريخته موي و «بطين» به معناي بزرگ شکم است.[1] و محتمل است به جهت آنکه دشمنان اين تعبير را با عنوان نوعي بظاهر عيب به کار مي بردند، احاديث و رواياتي از پيغمبر نقل شده که اين دو لفظ هر چند بظاهر ناظر به تن است، ولي در باطن اشاره به دو صفت معنوي اوست؛ از جمله آنکه: «منزوع من الشرک» گسسته از شرک «بطين من العلم؛[2] بزرگ از علم». مي گويند متوکل خليفه عباسي از کثرت دشمني اش با آن حضرت و اهل بيت او يکي از نديمان مخنث خود به نام عباده را وادار ساخته تا بر شکمش در زير لباس بالشي ببندد تا بزرگ نمايد و سرش را که بي مو بود برهنه کند و رقص کنان بگويد: «قد اقبل الاصلع البطين خليفة المسلمين» و بدين وسيله با خنده، بغض و کينه و خبث

[صفحه 12]

درون خود را آرام مي بخشيد. الشمس بالتطيين لا تغطّي.[3] و شاعران در توجيه اين دو لفظ ابيات فراوان گفته اند از جمله:

نزعت عن آلاثام طرّا نفسه

ورعي فمن کالا نزع المتورع

و حوي العلوم عن النبي وراثة

فهو البطين لکل علم مودع[4] .


صفحه 12.








  1. زمخشري، مقدمة الادب، ص186 -160.
  2. مجلسي، بحارالانوار، ج35، ص52.
  3. قلقشندي، مأثر الاناقة، ج1، ص231.
  4. اربلي، کشف الغمة، ج1، ص101.