رهبري و جانشيني











رهبري و جانشيني



در آستانه حرکت براي جنگ تبوک، به رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم گزارش دادند که:

احزاب سياسي و گروههاي منافق، قصد دارند در غيبت تو در شهر مدينه، دست به توطئه هائي بزنند و از فرصت به دست آمده سوء استفاده کنند.

رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم براي جانشيني خود در مدينه، و هم براي ريشه کَن شدن توطئه ها، امام علي عليه السلام را انتخاب کرد تا در مدينه بماند.

و هرگونه توطئه اي را سرکوب کند.

با توجّه به لياقت ها و مديريت عالي حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام است که رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم خطاب به آن حضرت فرمود:

أنْتَ مِنّي بِمَنْزِلَةِ هارُونَ مِنْ مُوسي، الّا اَنَّهُ لا نَبِيَّ بَعْدي

(تو از براي من به منزله هارون براي موسي هستي، جز اينکه پس از من پيغمبري نيست).

آنچه از اين حديث به اثبات مي رسد تنها رهبري و جانشيني در روزهاي غيبت پيامبر از مدينه نيست بلکه ماجراي مانور نظامي به سوي تبوک باعث شد تا امامت و ولايت امام علي عليه السلام را به جهانيان ابلاغ فرمايد.[1] .

اين سخن پيغمبرصلي الله عليه وآله وسلم را براي علي عليه السلام (انتَ مِنّي بِمَنزلةِ هارونَ مِنْ موسي) جماعتي از صحابه روايت کرده اند و در نزد ما از ثابت ترين و صحيح ترين احاديث است؛

الف- و سَعْد بن ابي وقّاص نيز روايت کرده است.

ب- ابن ابي خَيْثَمَة[2] و جابربن عبداللَّه و اسماء دختر عميس[3] و ابن عبّاس و ابوسعيد خِدري و اُمُّ سَلَمة هم روايت کرده اند.

ج- تِرمذي گفته است:

ما را حديث کرد قاسم بن دينار کوفي از ابونُعيم و او از عبدالسّلام بن حرب و او از يحيي بن سعد بن مُسيِّب و او از سعد بن ابي وقّاص که پيغمبرصلي الله عليه وآله وسلم به امام علي عليه السلام فرمود:

اَنْتَ مِنّي بِمَنْزِلَةِ هارُونَ مِنْ مُوسي

و گفت: اين حديث، حديثي است حَسَن و صحيح.

و گفت:

ما را حديث کرد محمود بن غَيلان از ابواحمد زُبيري و او از شريک و شريک از عبداللَّه بن محمّد بن عقيل و او از جابربن عبداللّه که پيغمبرصلي الله عليه وآله وسلم به امام علي عليه السلام فرمود:

انْتَ مِنّي بِمَنْزِلَةِ هارونَ مِنْ موسي، الاّ اَنَّهُ لا نَبِيَّ بَعْدي.

د- يحيي بن معين[4] حديث کرد که به ما گفت: مروان بن معاويه فزاري و او از موساي جُهني و او از فاطمه عليها السلام که فاطمه عليها السلام فرمود:

از اسماء دختر عُميس شنيدم که مي گفت: از پيغمبرصلي الله عليه وآله وسلم شنيدم که به علي عليه السلام فرمود:

«انتَ مِنّي بِمَنْزِلَةِ هارُونَ مِنْ موسي اءلّا اَنَّهُ لا نَبِيَّ بَعْدي».

براي اطّلاع بيشتر از مديريت نظامي امام عليه السلام به کتاب امام علي عليه السلام و امور نظامي و دفاعي جلد چهارم اين مجموعه مراجعه شود.









  1. منظور از جانشيني علي عليه السلام تنها براي اهل و عيال پيغمبرعليه السلام نبود، بلکه چنانچه از خودِ حديث بر مي آيد، مراد امامت و ولايت علي عليه السلام پس از پيغمبرعليه السلام است.
  2. نام او احمد بن زهير بن حرب نسايي بغدادي و کنيه اش ابوبکر است. او مورّخ و از حافظان حديث و از راويان ادب مي باشد. محلّ تولّد و وفاتش در بغداد بوده است.(279 - 185) (الاعلام -23 -1).
  3. اسماء دختر عميس همسر ابوبکر است، مادر او هند دختر عوف مي باشد. نخست جعفر بن ابي طالب بود و با او به سرزمين حبشه مهاجرت کرد. شوهرش جعفر ابن ابي طالب در روز موته کشته شد، سپس ابوبکر او را به ازدواج خود در آورد و چون ابوبکر در گذشت علي عليه السلام با او ازدواج نمود. او براي جعفر، عبداللَّه و محمّد و براي علي يحيي را بدنيا آورد. برخي از صحابه مانند خليفه دوم و ابوموسي اشعري و ابن عبّاس از او حديث روايت کرده اند. وي خواهر ميمونه همسر پيغمبر است. وي پيش از آنکه رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم در مکّه به خانه ارقم وارد شود اسلام آورد و با رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم بيعت نمود. او حدود سال 40 هجري در گذشت. (تهذيب الاسماء - 230 - 1).
  4. يحيي بن معين بن عون بن زياد مکنّي به ابوزکريّا از موالي بني مره غطفان است. اصلش از انبار است. از ائمّه حديث در زمان خويش بود. او پيشوايي ربّاني و عالم و حافظ بود و از محدّثان ثقه و استوار بود. ابن حنبل درباره او مي گويد: هر حديثي را که يحيي نشناسد، حديث نيست. در مدينه وفات يافت و بر همان سريري که پيغمبر را غسل دادند غسل داده شد و در بقيع مدفون گرديد. شعرا او را به سال 233 هجري مرثيه گفته اند. به هنگام وفات هفتاد و هفت ساله بود.(تهذيب الاسماء ج1، ص159).