اصل نگاه ابزاري به نيروي انساني











اصل نگاه ابزاري به نيروي انساني



در تفکّر و مديريت تيلوريسم مي گفتند، سرمايه و ماشين و ابزار کار از آن صاحبان صنايع و کارفرماست، و چون نيروي کار در آن دخالت ندارد، سهم بيشتر از آن «کارفرما» است.

و کارگر تنها ابزار کار است، که بايد حداکثر توان خويش را بکارگيرد و حقوقي که صاحبان صنايع و کارفرمايان تعيين مي کنند بگيرد،

نه در نوع کار

و نه در نوع دستمزد

مي تواند اظهار نظر کند.

اين نوع برداشت ها براي نيروي انساني قابل قبول نبود و به تدريج از ميان رفت و نيروي انساني حاضر نشد که تنها «نقش ابزاري» داشته و در سرنوشت خود دخالتي نداشته باشد و آرام آرام زير سئوال رفت و در شورشهاي کارگري مردود اعلام شد.

امام علي عليه السلام با توجّه با اين حقيقت در نامه 26 خود به کارگزار مالياتي مي نويسد:

أَمَرَهُ بِتَقْوَي اللَّهِ فِي سَرَائِرِ أَمْرِهِ وَخَفِيَّاتِ عَمَلِهِ، حَيْثُ لَا شَهِيدَ غَيْرُهُ، وَلَا وَکِيلَ دُونَهُ. وَأَمَرَهُ أَلَّا يَعْمَلَ بِشَيْ ءٍ مِنْ طَاعَةِ اللَّهِ فِيَما ظَهَرَ فَيُخَالِفَ إِلَي غَيْرِهِ فِيَما أَسَرَّ، وَمَنْ لَمْ يَخْتَلِفْ سِرُّهُ وَعَلَانِيَتُهُ، وَفِعْلُهُ وَمَقَالَتُهُ، فَقَدْ أَدَّي الْأَمَانَةَ، وَأَخْلَصَ الْعِبَادَةَ. وَأَمَرَهُ أَلَّا يَجْبَهَهُمْ وَلَا يَعْضَهَهُمْ، وَلَا يَرْغَبَ عَنْهُمْ تَفَضُّلاً بِالْإِمَارَةِ عَلَيْهِمْ، فَإِنَّهُمُ الْإِخْوَانُ فِي الدِّينِ، وَالْأَعْوَانُ عَلَي اسْتِخْرَاجِ الْحُقُوقِ. وَإِنَّ لَکَ فِي هذِهِ الصَّدَقَةِ نَصِيباً مَفْرُوضاً، وَحَقّاً مَعْلُوماً، وَشُرَکَاءَ أَهْلَ مَسْکَنَةٍ، وَضُعَفَاءَ ذَوِي فَاقَةٍ، وَإِنَّا مُوَفُّوکَ حَقَّکَ، فَوَفِّهِمْ حُقُوقَهُمْ، وَإِلَّا تَفْعَلْ فَإِنَّکَ مِنْ أَکْثَرِ النَّاسِ خُصُوماً يَوْمَ الْقِيَامَةِ، وَبُؤْسَي لِمَنْ - خَصْمُهُ عِنْدَ اللَّهِ - الْفُقَرَاءُ وَالْمَسَاکِينُ وَالسَّائِلُونَ وَالْمَدْفُوعُونَ، وَالْغَارِمُونَ وَابْنُ السَّبِيلِ! وَمَنِ اسْتَهَانَ بِالْأَمَانَةِ، وَرَتَعَ فِي الْخِيَانَةِ، وَلَمْ يُنَزِّهَ نَفْسَهُ وَدِينَهُ عَنْهَا، فَقَدْ أَحَلَّ بِنَفْسهِ الذُّلَّ وَالْخِزْيَ فِي الدُّنْيَا، وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَذَلُّ وَأَخْزَي. وَإِنَّ أَعْظَمَ الْخِيَانَةِ خِيَانَةُ الْأُمَّةِ، وَأَفْظَعَ الْغِشِّ غِشُّ الْأَئِمَّةِ، وَالسَّلَامُ.

1- اخلاق کارگزاران مالياتي

«او را به ترس از خدا در اسرار پنهاني، و اعمال مخفي سفارش مي کنم، آنجا که هيچ گواهي غير ازاو، و نماينده اي جز خدا نيست، و سفارش مي کنم که مبادا در ظاهر خدا را اطاعت، و در خلوت نافرماني کند، و اينکه آشکار و پنهانش، و گفتار و کردارش در تضاد نباشد، امانت الهي را اداء، و عبادت را خالصانه انجام دهد و به او سفارش مي کنم با مردم تندخو نباشد، و به آنها دروغ نگويد، و با مردم به جهت اينکه بر آنها حکومت دارد بي اعتنايي نکند، چه اينکه مردم برادران ديني، و ياري دهندگان در استخراج حقوق الهي اند بدان! براي تو در اين زکاتي که جمع مي کني سهمي معيّن، و حقّي روشن است، و شريکاني از مستمندان و ضعيفان داري، همانگونه که ما حق تو را مي دهيم، تو هم بايد نسبت به حقوق آنان وفادار باشي، اگر چنين نکني در روز رستاخيز بيش از همه دشمن داري، و واي بر کسي که در پيشگاه خدا، فقرا و مساکين، و درخواست کنندگان و آنان که از حقّشان محرومند، و بدهکاران و ورشکستگان و در راه ماندگان، دشمن او باشند و از او شکايت کنند

2- امانتداري

کسي که امانت الهي را خوار شمارد، و دست به خيانت آلوده کند، و خود و دين خود را پاک نسازد، درهاي خواري را در دنيا به روي خود گشوده، و در قيامت خوارتر و رسواتر خواهد بود، و همانا! بزرگ ترين خيانت! خيانت به ملّت، و رسواترين دغلکاري، دغلبازي با امامان است، با درود.»[1] .









  1. تاريخ دمشق ج3 ص354 ح1405:ابن عساکرشافعي(متوفاي 573ه).