امام علي و شناساندن ناكثين «اصحاب جمل»











امام علي و شناساندن ناکثين «اصحاب جمل»



و آنگاه که طلحه و زبير با همراهي عائشه سپاهي گرد آوردند و شورش بصره را مي خواستند دامن زنند.

حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام در يک سخنراني افشاگرانه، تهديد آنان را با تهديد جدّي نظامي پاسخ داد و فرمود:

أَلَا وَإِنَّ الشَّيْطَانَ قَدْ ذَمَّرَ حِزْبَهُ، وَاسْتَجْلَبَ جَلَبَهُ، لِيَعُودَ الْجَوْرُ إلَي أَوْطَانِهِ، وَيَرْجِعَ الْبَاطِلُ إِلي نِصَابِهِ. وَاللَّهِ مَا أَنْکَرُوا عَلَيَّ مُنْکَراً، وَلَا جَعَلُوا بَيْنِي وَبَيْنَهُمْ نَصِفاً. وَإِنَّهُمْ لَيَطْلُبُونَ حَقَّاً هُمْ تَرَکُوهُ، وَدَماً هُمْ سَفَکُوهُ: فَلَئِنْ کُنْتُ شَرِيکَهُمْ فِيهِ فَإِنَّ لَهُمْ لَنَصِيبَهُمْ مِنْهُ، وَلَئِنْ کَانُوا وَلُوهُ دُونِي، فَمَا التَّبِعَةُ إِلَّا عِنْدَهُمْ، وَإِنَّ أَعْظَمَ حُجَّتِهِمْ لَعَلَي أَنْفُسِهِمْ، يَرْتَضِعُونَ أُمّاً قَدْ فَطَمَتْ، وَيُحْيُونَ بِدْعَةً قَدْ أُمِيتَتْ. يا خَيْبَةَ الدَّاعِي! مَنْ دَعَا! وَإِلَامَ أُجِيْبَ! وَإِنِّي لَرَاضٍ بِحُجَّةِ اللَّهِ عَلَيْهِمْ وَعِلْمِهِ فِيهِمْ. فَإِنْ أَبَوْا أَعْطَيْتُهُمْ حَدَّ السَّيْفِ وَکَفَي بِهِ شَافِياً مِنَ الْبَاطِلِ، وَنَاصِراً لِلْحَقِّ! وَمِنَ الْعَجَبِ بَعْثُهُمْ إِلَيَّ أَنْ أَبْرُزَ لِلطِّعَانِ! وَأَنْ أَصْبِرَ لِلْجِلادِ! هَبِلَتْهُمُ الْهَبُولُ! لَقَدْ کُنْتُ وَمَا أُهَدَّدُ بِالْحَرْبِ، وَلَا أُرْهَبُ بِالضَّرْبِ! وَإِنِّي لَعَلَي يَقِينٍ مِنْ رَبِّي، وَغَيْرِ شُبْهَةٍ مِنْ دِينِي.[1] .

ترجمه: «آگاه باشيد، که همانا شيطان حزب و يارانش را بسيج کرده، و سپاه خود را از هر سو فراهم آورده است، تا بار ديگر ستم را به جاي خود نشاند، و باطل به جايگاه خويش پايدار شود. سوگند به خدا ناکثين هيچ گناهي از من سراغ ندارند، و انصاف را بين من و خودشان رعايت نکردند، آنها حقّي را مي طلبند که خود ترک کردند، و انتقام خوني را مي خواهند که خود ريختند، اگر شريک آنها بودم، پس آنها نيز در اين خونريزي سهم دارند، و اگر تنها خودشان خون عثمان را ريختند پس کيفر مخصوص آنهاست، مهمترين دليل آنها به زيان خودشان است، مي خواهند از پستان مادري شير بدوشند که خشکيده، بدعتي را زنده مي کنند که مدّت هاست مرده، وَه چه دعوت کننده اي!؟[2] و چه اجابت کنندگاني؟) همانا من به کتاب خدا و فرمانش درباره ناکثين خوشنودم. اما اگر از آن سرباز زدند با شمشير تيز پاسخ آنها را خواهم داد، که براي درمان باطل و ياري دادن حق کافي است. شگفتا! ازمن خواستند به ميدان نبرد آيم و برابر نيزه هاي آنان قرار گيرم و ضربت هاي شمشير آنها را تحمّل کنم، گريه گنندگان بر آنها بگريند، تاکنون کسي مرا از جنگ نترسانده، و از ضربت شمشير نهراسانده است، من به پروردگار خويش يقين داشته و در دين خود شک و ترديدي ندارم.)









  1. خطبه 22 نهج البلاغه، معجم المفهرس مؤلّف.
  2. دعوت کنندگان، طلحه و زبير و عائشه مي باشند.