عدم بكارگيري عناصر فاسد در مديريت ها











عدم بکارگيري عناصر فاسد در مديريت ها



پس از بيعت عمومي مردم با امام علي عليه السلام که طلحه و زبير در آن اجتماع بي نظير، تلاش و کوششي داشتند و در پيشاپيش مردم، همگان را جهت بيعت با حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام تشويق، کردند، حال خدمت امام علي عليه السلام رسيده، يکي تقاضاي فرمانداري بصره، و ديگري تقاضاي فرمانداري کوفه را داشت.

امّا حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام در اوّل محرّم 36 هجري، (عثمان بن حنيف) را به فرمانداري بصره و (عمارةبن شهاب) را براي فرمانداري کوفه انتخاب و به محل خدمت خود اعزام کرد.

طلحه و زبير که براي خود قَدر و منزلتي قائل بودند، و تقاضاهاي گوناگوني داشتند بر آشفتند و با انواع اشکال تراشي ها و اعتراض ها، حکومت حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام را زير سئوال بردند که امام علي عليه السلام طيّ نامه اي به آنها نوشت:

أَمَّا بَعْدُ، فَقَدْ عَلِمْتَُما، وَإِنْ کَتَمْتَُما، أَنِّي لَمْ أُرِدِ النَّاسَ حَتَّي أَرَادُونِي، وَلَمْ أُبَايِعْهُمْ حَتَّي بَايَعُونِي. وَإِنَّکُمَا مِمَّنْ أَرَادَنِي وَبَايَعَنِي،

وَإِنَّ الْعَامَّةَ لَمْ تُبَايِعْنِي لِسُلْطَانٍ غَالِبٍ، وَلَا لِعَرَضٍ حَاضِرٍ، فَإِنْ کُنْتَُما بَايَعْتَُمانِي طَائِعِينَ، فَارْجِعَا وَتُوبَا إِلَي اللَّهِ مِنْ قَرِيبٍ؛ وَإِنْ کُنْتَُما بَايَعْتَُمانِي کَارِهِينِ، فَقَدْ جَعَلْتَُما لِي عَلَيْکُمَا السَّبِيلَ بِإِظْهَارِکُمَا الطَّاعَةَ، وَإِسْرَارِکُمَا الْمَعْصِيَةَ.

وَلَعَمْرِي مَا کُنْتَُما بِأَحَقِّ الْمُهَاجِرِينَ بِالتَّقِيَّةِ وَالْکِتَْمانِ، وَإِنَّ دَفْعَکُمَا هذَا الْأَمْرَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَدْخُلَا فِيهِ، کَانَ أَوْسَعَ عَلَيْکُمَا مِنْ خُرُوجِکُمَا مِنْهُ، بَعْدَ إِقْرَارِکُمَا بِهِ.

وَقَدْ زَعَمْتَُما أَنِّي قَتَلْتُ عُثَْمانَ، فَبَيْنِي وَبَيْنَکُمَا مَنْ تَخَلَّفَ عَنِّي وَعَنْکُمَا مِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ، ثُمَّ يُلْزِمُ کُلُّ امْرِئٍ بِقَدْرِ مَا احْتَمَلَ.

فَارْجِعَا أَيُّهَا الشَّيْخَانِ عَنْ رَأْيِکُمَا، فَإِنَّ الْآنَ أَعْظَمَ أَمْرِکُمَا الْعَارُ، مِنْ قَبْلِ أَنْ يَتَجَمَّعَ الْعَارُ وَالنَّارُ، وَالسَّلَامُ.[1] .

«پس از ياد خدا و درود! شما مي دانيد گر چه پنهان مي داريد. که من براي حکومت در پي مردم نرفته، آنان به سوي من آمدند، و من قول بيعت نداده تا آن که آنان با من بيعت کردند، و شما دو نفر از کساني بوديد که مرا خواستيد و بيعت کرديد. همانا بيعت عموم مردم با من نه از روي ترس قدرتي مسلّط بود، و نه براي به دست آوردن متاع دنيا، اگر شما دو نفر از روي ميل و انتخاب بيعت کرديد تا دير نشده باز گرديد، و در پيشگاه خدا توبه کنيد، و اگر دردل با اکراه بيعت کرديد خود دانيد، زيرا اين شما بوديد که مرا در حکومت بر خويش راه داديد، اطاعت از من را ظاهر، و نافرماني را پنهان داشتيد. به جان خودم سوگند! شما از ساير مهاجران سزاوارتر به پنهان داشتن عقيده و پنهان کاري نيستيد، اگر در آغاز بيعت کنار مي رفتيد آسان تر بود که بيعت کنيد و سپس به بهانه سرباز زنيد. شما پنداشته ايد که من کشنده عثمان مي باشم، بياييد تا مردم مدينه بين من و شما داوري کنند، آنان که نه به طرفداري من بر خواستند نه شما، سپس هر کدام به اندازه جرمي که در آن حادثه داشته، مسؤوليّت آن را پذيرا باشد. اي دو پيرمرد، از آن چه در انديشه داريد باز گرديد، هم اکنون بزرگ ترين مسئله شما عار است، پيش از آن که عار و آتش خشم پروردگار دامنگيرتان گردد. با درود.»

از آن پس، آنها حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام را با تهديد نظامي روبرو کرده و به جمع آوري اسلحه و ديگر امکانات نظامي پرداختند،

امام علي عليه السلام با قاطعيّت در برابر دلسوزيهاي سياست بازان ايستاد و اجازه نداد حتّي يک لحظه عناصر بي لياقت و فاسد در مديريت هاي سياسي کشور نفوذ کنند و در يک سخنراني خطاب به مردم، توطئه هاي آنان را افشا کرد.









  1. نامه 54 نهج البلاغه، معجم المفهرس مؤلّف.