علل مشروعيّت حكومت امام علي











علل مشروعيّت حکومت امام علي



«همانا کساني با من بيعت کرده اند که با ابابکر و عمر و عثمان، با همان شرايط بيعت نمودند، پس آن که در بيعت حضور داشت نمي تواند خليفه اي ديگر برگزيند، و آن که غايب است نمي تواند بيعت مردم را نپذيرد، و همانا شوراي مسلمين از آنِ مهاجرين و انصار است، پس اگر بر امامت کسي گرد آمدند، و او را امام خود خواندند، خشنودي خدا هم در آن است. حال اگر کسي کار آنان را نکوهش کند يا بدعتي پديد آورد، او را به جايگاه بيعت قانوني باز مي گردانند، اگر سرباز زد با او پيکار مي کنند، زيرا که به راه مسلمانان در نيامده، خدا هم او را در گمراهيش وا مي گذارد.

بجانم سوگند! اي معاويه اگر دور از هواي نفس، به ديده عقل بنگري، خواهي ديد که من نسبت به خون عثمان پاک ترين افرادم، و مي داني که من از آن دور بوده ام، جز اينکه از راه خيانت مرا متّهم کني، و حق آشکاري را بپوشاني. با درود.»

و آنگاه به فرمانده نظامي خود «جرير بن عبداللَّه» که او را به شام فرستاده بود قاطعانه دستور داد.

أَمَّا بَعْدُ، فَإِذَا أَتَاکَ کِتَابِي فَاحْمِلْ مُعَاوِيَةَ عَلَي الْفَصْلِ، وَخُذْه بِالْأَمْرِ الْجَزْمِ، ثُمَّ خَيِّرْهُ بَيْنَ حَرْبٍ مُجْلِيَةٍ، أَوْ سِلْمٍ مُخْزِيَةٍ فَإِنِ اخْتَارَ الْحَرْبَ فَانْبِذْ إِلَيْهِ، وَإِنِ اخْتَارَ السِّلْمَ فَخُذْ بَيْعَتَهُ، وَالسَّلَامُ.

«پس از نام خدا و درود! هنگامي که نامه ام به دستت رسيد، معاويه را به يکسره کردن کار وادار، و با او برخوردي قاطع داشته باش، سپس او را آزاد بگذار در پذيرفتن جنگي که مردم را از خانه بيرون مي ريزد، يا تسليم شدني خوار کننده، پس اگر جنگ را برگزيد، امان نامه او را بر زمين کوب، و اگر صلح خواست از او بيعت بگير، با درود.»[1] .

حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام براي تصفيه و پاکسازي مديريت هاي کشور اسلامي تا آنجا پيش رفت که يک جنگ تمام عيار را براي ريشه کن کردن فساد اداري يک استاندار پذيرفت، امّا، معاويه را براي يک لحظه در پُست فرمانداري کشور اسلامي تحمّل نکرد.









  1. نامه 8 نهج البلاغه، معجم المفهرس مؤلّف.