مديريت هاي غير استبدادي
و هم فکران آنها ادعا مي کنند که طرفدار ارزش هاي انساني و مديريت و حکومت غير استبدادي مي باشند. همانگونه که حکومت هاي استبدادي منشاء پيدايش مديريت هاي محدود و وابسته و مستبدانه بودند، حکومت هاي غير استبدادي، بلکه مردمي و عادلانه، بر أساس آزادي و حقوق اجتماعي مي تواند مديريت هاي انساني و سالمي را پديد آورد. از ديدگاه قرآن کريم و نهج البلاغه، حکومت پيامبران الهي (تئوکراتيک الهي) بر أساس عدل و قسط و جهان وطني و رشد و سعادت انسان ها بود که فرمود: «ليقوم الناس بالقسط» «پيامبران آمده اند تا عدالت اجتماعي را در مردم استقرار بخشند.» در حکومت هاي مذهبي اصول و مقررات حکومت و مديريت را خداي عالم و آفريدگار انسان تعيين مي فرمايد که: (اين کار با عدم شناخت انسان از انسان، از عهده او خارج است.) مردم و رهبران مذهبي در چهار چوب قوانين و مقررات الهي به نيازمنديهاي نوين پاسخ متناسب مي دهند که عامل أساسي تحقّق آزادي انسان و حکومت عادلانه و مديريت هاي صالح و سالم است. زيرا وقتي آفريدگار انسان دخالت نکند، انسان تنها با شعار «دموکراسي» و «حکومت مردم بر مردم»، ياسوسياليستي و حاکميت جمع بر فرد، فوراً به بن بست مي رسد و با تکيه به افکار و آراء خويش، به انواع استبدادهاي خانمان سوز کشانده مي شود.
صاحب نظران مديريت نئوکلاسيک و طرفداران مديريت بروکراسي مانند: ماکس و بر.