مديريت هايي كه تنها به توليد و ماديات توجّه دارند و...











مديريت هايي که تنها به توليد و ماديات توجّه دارند و ارزش هاي انساني را فراموش کردند



1- مديريت تيلوريسم[1] روش هاي تيلور در اضافه توليد

2- مديريت استاخانويسم[2] روش هاي استاخونوف، روسي در بالا بردن توليد کارخانجات صنعتي شوروي

3- مديريت مرکانتيليسم[3] علاقه شديد به افزايش بهره وري و سود آوري مادي که بجز سيماي سود گرايانه بچيز ديگري نمي انديشد

4- مديريت علمي نئوکلاسيک ها (طرفداران التن مييو)[4] .

5- و مديريت هاي استبدادي ماکياوليستي، سوسياليستي و کاپيتالستي

با توجّه به هدفداري مديريت اسلامي جهت رشد انسان در تمام ابعاد وجودي، مادي و معنوي، گرچه توليد مناسب يا افزايش توليد در اقتصاد سالم جامعه اسلامي يکي از اهداف ارزنده و سرنوشت ساز است، امّا همه چيز فداي اضافه توليد نمي شود،

توليد بايد در خدمت انسان و سعادت و تکامل او باشد نه آنکه انسان در خدمت اضافه توليد يا جهش توليد به عنوان يک ابزار و پيچ و مهره ماشين قرار گيرد و همه استعدادهاي ارزشمند او فدا شوند

چنين طرز تفکري طبيعي است که صاحبان صنايع و کارخانه داران بزرگ را بخود جذب کرده و حافظ منافع آنان مي گردد،

از اين رو بلافاصله پس ازعرضه مديريت علمي در غرب، طرفداران فراواني آن را ترويج نموده و در مراکز صنعتي تجاري خود بکار گرفتند که «تيلوريسم» روز به روز رونق و شهرت فراواني گرفته به صورت يکي از مکاتب نوين مديريت معرفي گرديد،

و حاصل و ره آورد تفکّرات تيليوريست ها با همکاري صاحبان صنايع و مراکز کارگري اين شد که:

الف- حداکثر بهره کشي و استفاده را از انسان ها به عنوان ابزار توليد داشته باشند.

ب- از نيروي کار ارزان کارگران به صورت اغراق آميزي استفاده نمايند.

ج- انسان را همانند ماشين بنگرند.

د- نيروي کارگران را در معرض خريد و فروش قرار دهند.

ه- زندگي ماشيني و ماشين را بر انسان و جامعه تحميل نمايند.

در تمام محافل صنعتي و تجاري بحث بر سر کار ارزان و سود فراوان، در حداقل زمان ممکن بود که براي رسيدن به اين هدف، انواع ماشين هاي صنعتي را اختراع نمودند و با شيوه ها و روش هاي استحماري، استثماري فراواني در بهره کشي انسان ها بکوشند،

در واقع مديريت علمي، راه فئوداليسم، و أليگارشي، و اريستوکراسي و حکومت هاي استبدادي را ادامه مي داد با اين فرق که، استفاده از ماشين و انسان را بگونه «علمي» تفسير مي نمود فئودالها و اليگارش ها و اريستوکرات ها که شب و روز در فکر کار ارزان و توليد و سود فراوان بودند، مديريت کلاسيک را بهترين پل پيروزي شناخته و در تحقّق آن کوشيدند گرچه در مقالات گذشته توضيح داديم که مديريت اسلامي با مديريت علمي تيلور و مديريت علمي، موافق مشروط است در اينجا بايد اضافه کنيم که:

موافقت مشروط، در رابطه با برخي از «اصول مديريت علمي» تيلوريسم، ممکن است وجود داشته باشد، مانند:

«نظم و انضباط،

نظارت و کنترل،

محاسبه و برنامه ريزي،

پاداش»

که در آيات سياسي، اجتماعي قرآن کريم، بخصوص سوره حديد و انبياء و نهج البلاغه در نامه 53 و 45 امام علي عليه السلام به عالي ترين و انساني ترين اصول مديريت مي پردازند و اصول مديريت را همراه با زير بناهاي اعتقادي و اخلاقي معرّفي مي فرمايند.

امّا در هدفداري و سمت گيري و کيفيت اجراي اصول مديريت، اسلام با تفکرات تيلوريسم موافق نيست، زيرا:

1- در تيلوريسم، اساس، اضافه توليد است در صورتيکه در مديريت اسلامي أساس رشد و کمال انسان هاست.[5] .

2- در تيلوريسم بالا بردن سطح توليد هدف است و در مديريت اسلامي بالابردن سطح فکر و علم و معنويّت[6] .

3- در تيلوريسم انسان براي توليد و در مديريت اسلامي توليد براي انسان ها

4- در تيلوريسم توليد در جهت منافع کار فرما و در مديريت اسلامي توليد در جهت منافع انسان هاست.[7] .

5- در تيلوريسم انسان ابزار توليد است و در مديريت اسلامي ابزار در خدمت انسان ها

6- در تيلوريسم حداکثر استفاده از انسان و ماشين در مديريت اسلامي حداکثر استفاده از ماشين براي انسان

7- در تيلوريسم افزايش توليد با حداقل هزينة و مزد امّا در مديريت اسلامي مزد عادلانه براي کارگر مطرح است.[8] .

8- در تيلوريسم ماشين حاکم است و در مديريت اسلامي انسان بايد بر ماشين حاکم باشد[9] .

9- در تيلوريسم منافع کار فرماها تأمين است و مديريت اسلامي منافع کارگران و کنترل کار فرماها[10] .

10- در تيلوريسم تفکر مادي و اقتصاد اصالت دارد و در مديريت اسلامي ارزش ها و معنويت[11] .

چون ارزش ها و معنويّت اساس مديريت اسلامي است و حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام يکي از مديران و فرمانداران خود را مورد توبيخ قرار داده مي فرمايد:

أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ دَهَاقِينَ أَهْلِ بَلَدِکَ شَکَوْا مِنْکَ غِلْظَةً وَقَسْوَةً، وَاحْتِقَاراً وَجَفْوَةً. وَنَظَرْتُ فَلَمْ أَرَهُمْ أَهْلاً لِأَنْ يُدْنَوْا لِشِرْکِهِمْ، وَلَا أَنْ يُقْصَوْا وَيُجْفَوْا لِعَهْدِهِمْ، فَالْبَسْ لَهُمْ جِلْبَاباً مِنَ اللِّينِ تَشُوبُهُ بِطَرَفٍ مِنَ الشِّدَّةِ، وَدَاوِلْ لَهُمْ بَيْنَ الْقَسْوَةِ والرَّأْفَةِ، وَامْزُجْ لَهُمْ بَيْنَ التَّقْرِيبِ وَالْإِدْنَاءِ، وَالْإِبْعَادِ وَالْإِقْصَاءِ. إِنْ شَاءَ اللَّهُ.

«پس از نام خدا و درود. همانا دهقانان مرکز فرمانداريت، از خشونت و قساوت و تحقير کردن مردم و سنگدلي تو شکايت کردند، من درباره آنها انديشيدم، نه آنان را شايسته نزديک شدن يافتم، زيرا که مشرکند، و نه سزاوار قساوت و سنگدلي و بدرفتاري هستند زيرا که با ما هم پيمانند، پس در رفتار با آنان، نرمي و درشتي را به هم آميز، رفتاري توأم با شدّت و نرمش داشته باش، اعتدال و ميانه روي را در نزديک کردن يا دور نمودن، رعايت کن.»

در مديريت اسلامي، مديري که با مردم برخورد خوب ندارد سرزنش مي شود يا عزل مي گردد که در نامه 19 در رابطه با فرمانداري است که در ميان مردم غير مسلمان مديريت دارد و مردم آن سامان مشرکند باز هم ارزش هاي اسلامي تواضع و فروتني ملاک برّرسي هاست.

امّا در تيلوريسم و مديريت کلاسيک، سنگدلي و قساوت و تحقير کردن کارگران براي کار بيشتر و افزايش توليد، يکي از ويژگي هاي مديران به حساب مي آيد.

همين نامه توبيخ آميز را امام علي عليه السلام به ابن عباس فرماندار بصره مي نويسد و سفارش مي کند که اصول گرايي و ارزش هاي اسلامي را به دقّت رعايت کند.

مردم بصره اي که در پس از جنگ جَمَل شورش کردند و با حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام جنگيدند،

امام هرگز به قصد انتقام جوئي و تصفيه نمي رود

به فرماندار بصره نوشت:

فحادث أهلها بالاحسان اليهم و احلل عقدة الخوف عن قلوبهم

«با مردم بصرة با نيکي رفتار کن و گره وحشت و ترس از حکومت را از قلوبشان، بگشاي.»[12] .

در مديريت کلاسيک، کارفرما و مديران مجازند تا با تمام روش هاي استحماري، ايجاد رعب و وحشت نموده، کارگران را به کار گيرند.









  1. Taylorism.
  2. Stakhanovisme.
  3. Mercantilisme.
  4. Eltonmayo.
  5. و ما خلقت الجن و الانس الاليعبدون، آيه 56 سوره زاريات.
  6. بالا آوردن توليد خوب است: يا ايها الناس کُلُوا مما في الارض حلالا طيّبا، (168 بقره)، امّا هدف نيست (آيه 56 سوره زاريات).
  7. خلق لکم ما في الارض جميعاً (آيه 29، سوره بقره).
  8. و ان ليس للانسان الاماسعي (آيه 39 سوره نجم) و للرجال نصيب مما اکتسبوا (آيه 32 سوره نساء).
  9. و لقد کرمنا بني آدم... و فضلنا هم علي کثير ممن خلقنا تفضيلاً (آيه 70 سوره اسراء).
  10. ولا تأکلوا اموالکم بينکم بالباطل (آيه 188 سوره بقره و آيه 29 سوره نساء).
  11. ان اکرمکم عنداللَّه أتقياکم (آيه 13 سوره حجرات).
  12. نامه 1/18 نهج البلاغه، المعجم الفهرس مؤلف.