مديريت صحيح در نهج البلاغه
تا مديران و کارگزاران نظام اسلامي، مديريت هاي موجود را نشناسند و تا از آخرين ره آورد و تجربيات دانش امروزي بهره مند نگردند و نتوانند ويژگي هاي «مديريت اسلامي» را در مقايسه با مديريت هاي ديگر بلوک شرق و غرب، به درستي شناسائي نمايند. نمي شود انتظار آگاهي لازم، و مديريت سالم را داشت. آنچه که مديريت هاي موجود در نظام اسلامي را از نظر کميّت و کيفيّت بازسازي مي کند و روش صحيح مديريت را تحقّق مي بخشد و مي شود با هرگونه فساد اداري و مديريتي برخورد مناسب نمود. که يکي از موفّقيّت ها شناخت و آگاهي لازم از انواع مديريت ها، و ضعف و قوت آنها و راه هاي موفقيت يا شکست مديريت هاي موجود دنياست. در اين رابطه چند گروه را بايد مورد توجّه قرار داد: 1- گروهي با تحصيلات عاليه از کشورهاي غربي و شرقي و گرفتن مدارج علمي در مباحث مديريتي و مطالعه در آثار متفکرّان و صاحب نظران مکاتب مديريت در غرب و شرق، چون آگاهي لازم از اسلام و قرآن و نهج البلاغه نداشتند و فريب تبليغات استعماري غرب را خوردند، باور کردند که از مذهب بايد فاصله گرفت. و در کتاب ها و جزوه هاي درسي دانشگاهي خود آوردند که: الف- مديريت علمي بوده و ساخته و پرداخته متفکران غربي است. ب- مکاتب مديريت در غرب و شرق پديد آمده و گسترش يافته است. ج- مديريت علم است و هيچ ارتباطي با مکتب اسلام ندارد. د- مديريت يک پديده علمي کلاسيک جديد است و اصلا اسلام، مديريت ندارد. 2- گروهي ديگر که در کشور اسلامي رشد کردند، و در دانشگاه هاي خودمان مدرک تحصيلي گرفتند و هم مذهبي هستند و مراسم مذهبي آنان ترک نمي شود اما از نظر فکري و علمي، غرب زده اند و در برابر تهاجم فرهنگي غرب بر ضدّ اسلام، بي دفاع مانده و باور کردند که اسلام «مباحث مديريتي» ندارد. و مديريت علم سازمان يافته عصر ماست از اين رو نمي توانند حقيقت را تماشا کنند و مباحث مديريت اسلامي را بدرستي کشف نمايند.[1] .
شناخت انواع مديريت هاي موجود در جهان معاصر، و ارزيابي و مقايسه آنها با «مديريت اسلامي» يکي از حياتي ترين مباحث کليدي کارگزاران نظام اسلامي و مديران متخصّص و متعهّد کشور الهي است.