مديريت اسلامي











مديريت اسلامي



مديريت و کيفيّت اداره جوامع بشري يک بحث عام و آزادي است که متفکّران و انديشمندان مذاهب و مکاتب و اقوام و ملل گوناگون جهان به آن پرداخته اند.

و هرکدام شيوه هاي رفتاري خاصّي را مطرح کرده اند.

براي ارزيابي انواع مديريتها و تدوين اخلاق و صفات مديران، بايد به مرکز اشتراک ديدگاه هاي مديريتي توجّه داشت، زيرا همه قبول دارند که:

الف- مجتمع انساني بدون مديريت به کمال نمي رسد.

ب- مجتمع انساني نيازمند به انواع مديريت هاست.

پس از درک و اثبات ضرورت مديريت، آنگاه در تعريف انسان و جامعه انسان ها و کيفيّت و شيوه مديريت، متفاوت مي انديشند.

يکي مانند «تيلور» در «مديريت تيلوريسم» اضافه توليد را ملاک قرار داده به کارگران بگونه ابزار مي نگرد تا منافع کارفرماها و صاحبان صنايع تأمين گردد.

و ديگري مانند «استاخونوف» روسي در مديريت نوع شرقي «استاخونوفيسم» به کارگران زياده از حدّ بها داده، کارفرماها و صاحبان کارخانه ها را حذف مي کند و شعار کُمُون اوّليّه و حذف مالکيّت خصوصي را مطرح مي سازد که سرانجام هر دو ديدگاه ناموفّق بوده و دچار فروپاشي مي گردند.

گروهي ديگر در مديريت نوين تلاش کردند تا اعتدال را حفظ نمايند که نه کارگران سَر به شورش بردارند و نه کارخانه ها تعطيل شود و نه حق و حقوق صاحبان صنايع ضايع گردد.

مي بينيم که، شکل و نوع مديريت ها به افکار و آراء انسان ها گِرِه خورده است تا انسان را، انسان ها را نشناسيم، نمي توانيم براي نيازهاي مديريتي او دستورالعملي صادر کنيم.

تا نيازمندي هاي واقعي جوامع بشري را به خوبي درک نکنيم نمي توانيم در تدوين اخلاق و صفات مديران موفّق باشيم.

و چون انسان، انسان را نمي شناسد و انسان موجودي ناشناخته است و تنها آفريدگار انسان، صلاح و فساد او را تشخيص مي دهد، از اين رو بايد از وحي الهي و ره آورد تعاليم پيامبران آسماني کمک گرفت.

تا با استفاده از رهنمودهاي کتب آسماني بهتر بتوانيم راه و رسم اداره جامعه انسان ها را شناسائي کنيم.

که مديريت الهي و مديريت اسلامي، برأساس ضرورت هاي يادشده مطرح مي شود و سامان مي گيرد.

زيرا پروردگار هستي انسان را آفريده و از همه جوانب گسترده روح و جسم آدمي با خبر است، و روانشناسي حاکم بر زندگي فردي و اجتماعي او را مي داند.

و هزاران پيامبر معصوم و پاک را با کتاب و دستورالعمل کامل آسماني فرو فرستاد تا راه و رسم زندگي را بيان کنند و مجتمع هاي انساني را با بهترين و متکامل ترين قانون آسماني اداره نمايند.

پس در اصل «ضرورت مديريت» اختلافي نيست.

همه اختلاف ها و درگيري ها بر اين محور تکيه دارد که نوع مديريت بشري باشد يا الهي؟

دستورالعمل مديران جوامع بشري را انسان ها تدوين کنند يا خداي انسان آفرين؟

بايدها و نبايدهاي انواع مديريت ها را انسان ها تعيين کنند؟ يا پيامبران آسماني؟!

مديريت اسلامي يا انواع مديريت هاي الهي در حکومت پيامبران آسماني، بر ضرورت هاي زندگي اجتماعي انسان و بر واقعيّت هاي حاکم بر جوامع انساني تکيه دارد که:

مديريت ها برأساس حقّ و واقعيّت سامان مي گيرند. و نوع و شکل مديريت را وحي تعيين مي کند. و اخلاق مديران را خداي آفريدگار نظام هستي مشخّص مي فرمايد.