نامه 46 نهج البلاغه











نامه 46 نهج البلاغه



إلي بعض عماله

الولاة و الاخلاق الاجتماعيّة

أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّکَ مِمَّنْ أَسْتَظْهِرُ بِهِ عَلَي إِقَامَةِ الدِّينِ، وَأَقْمَعُ بِهِ نَخْوَةَ الْأَثِيمِ، وَأَسُدُّ بِهِ لَهَاةَ الثَّغْرِ الَْمخُوفِ.

فَاسْتَعِنْ بِاللَّهِ عَلَي مَا أَهَمَّکَ، وَاخْلِطِ الشِّدَّةَ بِضِغْثٍ مِنَ اللِّينِ، وَارْفُقْ مَا کَانَ الرِّفْقُ أَرْفَقَ، وَاعْتَزِمْ بِالشِّدَّةِ حِينَ لَا تُغْنِي عَنْکَ إِلَّا الشِّدَّةُ.

وَاخْفِضْ لِلرَّعِيَّةِ جَنَاحَکَ، وَابْسُطْ لَهُمْ وَجْهَکَ، وَأَلِنْ لَهُمْ جَانِبَکَ، وَآسِ بَيْنَهُمْ فِي اللَّحْظَةِ وَالنَّظْرَةِ، وَالْإِشَارَةِ وَالتَّحِيَّةِ، حَتَّي لَا يَطْمَعَ الْعُظَمَاءُ فِي حَيْفِکَ، وَلَا يَيْأَسَ الضُّعَفَاءُ مِنْ عَدْلِکَ، وَالسَّلَامُ.

ترجمه: نامه 46

(نامه به يکي از فرمانداران)

مسؤوليّت فرمانداري و اخلاق اجتماعي

پس از ياد خدا و درود! همانا تو از کساني هستي که در ياري دين از آنها کمک مي گيرم، و سرکشي و غرور گناهکاران را در هم مي کوبم، و مرزهاي کشور اسلامي را که در تهديد دشمن قرار دارند حفظ مي کنم، پس در مشکلات از خدا ياري جوي، و درشتخويي را با اندک نرمي بياميز، در آنجا که مدارا کردن بهتر است مدارا کن، و در جايي که جز با درشتي کار انجام نگيرد، درشتي کن، پرو بالت را برابر رعيّت بگستران، با مردم گشاده روي و فروتن باش، و درنگاه و اشاره چشم، در سلام کردن و اشاره نمودن با همگان يکسان باش، تا زورمندان در ستم تو طمع نکنند، و ناتوانان از عدالت تو مأيوس نگردند. با درود