حقيقة الضلال و ضرورة التقوي











حقيقة الضلال و ضرورة التقوي



شُغِلَ مَنِ الْجَنَّةُ وَالنَّارُ أَمَامَهُ! سَاعٍ سَرِيعٌ نَجَا، وَطَالِبٌ بَطِي ءٌ رَجَا، وَمُقَصِّرٌ فِي النَّارِ هَوَي.

ألَْيمِينُ وَالشِّمَالُ مَضَلَّةٌ، وَالطَّرِيقُ الْوُسْطَي هِيَ الْجَادَّةُ، عَلَيْهَا بَاقِي الْکِتَابِ وَآثَارُ النُّبُوَّةِ، وَمِنْهَا مَنْفَذُ السٌّنَّةِ، وَإلَيْهَا مَصِيرُ الْعَاقِبَةِ.

هَلَکَ مَنِ ادَّعَي، وَخَابَ مَنِ افْتَرَي. مَنْ أَبْدَي صَفْحَتَهُ لِلْحَقِّ هَلَکَ. وَکَفَي بِالْمَرْءِ جَهْلاً أَلَّا يَعْرِفَ قَدْرَهُ.

لَا يَهْلِکُ عَلَي التَّقْوَي سِنْخُ أَصْلٍ، وَلَا يَظْمَأُ عَلَيْهَا زَرْعُ قَوْمٍ. فَاْسْتَتِرُوا فِي بُيُوتِکُمْ، وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِکُمْ، وَالتَّوْبَةُ مِنْ وَرَائِکُمْ، وَلَا يَحْمَدْ حَامِدٌ إِلَّا رَبَّهُ، وَلَا يَلُمْ لَائِمٌ إِلَّا نَفْسَهُ.

ترجمه: سرگرداني مردم، و ضرورت تقوا

آن کس که بهشت و دوزخ را پيش روي خود دارد، در تلاش است. برخي از مردم به سُرعت به سوي حق پيش مي روند، که اهل نجات اند، و بعضي به کُندي مي روند و اميدوارند، و ديگري کوتاهي مي کند و در آتش جهنّم گرفتار است. چپ و راست گمراهي، و راه ميانه، جادّه مستقيم الهي است که قرآن و آثار نبّوت، آن را سفارش مي کند، و گذرگاه سنّت پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم است، و سرانجام بازگشت همه بدان سُو است. ادّعا کننده باطل نابود شد، و دروغگو زيان کرد، هر کس با حق در افتاد هلاک گرديد، نادانيِ انسان همين بس که قَدر خويش نشناسد. آن چه بر أساس تقوي پايه گذاري شود، نابود نگردد، کشتزاري که با تقوي آبياري شود، تشنگي ندارد. مردم! به خانه هاي خود روي آوريد، مسائل ميان خود را اصلاح کنيد، توبه و بازگشت پس از زشتي ها ميسّر است، جز پروردگار خود، ديگري را ستايش نکنيد، و جز خويشتنِ خويش ديگري را سرزنش ننماييد.»