اعلام مواضع قاطعانه نسبت به جنگ











اعلام مواضع قاطعانه نسبت به جنگ



در برابر تهديدها و تحرّکات نظامي دشمن، هم بايد هشيار و آماده بود و مردم را آگاهي لازم داد،

و هم بايد اعلام مواضع نظامي داشت،

تا دشمن بداند که طرف مقابل آگاه و بيدار است و مردم نيز از بلاتکليفي و سرگرداني بيرون آيند.

امام مظلوم عليه السلام در يک سخنراني نسبت به تحرّکات ناکثين قاطعانه فرمود:

فَإِنْ أَبَوْا أَعْطَيْتُهُمْ حَدَّ السَّيْفِ وَکَفَي بِهِ شَافِياً مِنَ الْبَاطِلِ، وَنَاصِراً لِلْحَقِّ!

وَمِنَ الْعَجَبِ بَعْثُهُمْ إِلَيَّ أَنْ أَبْرُزَ لِلطِّعَانِ!

وَأَنْ أَصْبِرَ لِلْجِلادِ! هَبِلَتْهُمُ الْهُبُولُ!

لَقَدْ کُنْتُ وَمَا أُهَدَّدُ بِالْحَرْبِ، وَلَا أُرْهَبُ بِالضَّرْبِ!

وَإِنِّي لَعَلَي يَقِينٍ مِنْ رَبِّي، وَغَيْرِ شُبْهَةٍ مِنْ دِيني.

«امّا اگر از آن سرباز زنند لبه شمشير تيز را در اختيار آنها قرار مي دهم، و اين کار براي درمان باطل و ياري حق کفايت مي کند!

شگفتا! از من خواسته اند که در برابر نيزه هاشان حاضر گردم، و در مقابل شمشير آنان شکيبائي و رزم!

سوگوراران در سوگشان بگريند، من کسي نبودم که به نبرد تهديد شوم، و يا از ضرب شمشير بهراسم! من به پروردگار خويش يقين دارم و در دين و آئين خود گرفتار شک و ترديد نيستم!»[1] .

و نسبت به جنگ با قاسطين و معاويه بارها فرمود:

إنَّ اسْتِعْدَادِي لِحَرْبِ أَهْلِ الشَّامِ وَ جَرِيرٌ عِنْدَهُمْ، إغْلاقٌ لِلشَّامِ وَ صَرْفٌ لأهْلِهِ عَنْ خَيْر إنْ أرَادُوهُ.

وَلکِنْ قَدْ وَقَّتُّ لِجَرِيرٍ وَقْتاً لا يُقِيم بَعْدَهُ إلاّ مَخْذُوعاً أَوْ عَاصِياً.

وَ الرَّاْيُ عِنْدِي مَعَ الأنَاةِ فَأَروِدُوا، وَ لا أَکْرَهُ لَکُمُ الإعْدَاد

وَلَقَدْ ضَرَبْتُ أنْفَ هذَا الأَمْرِ وَ عَيْنَهُ، وَ قَلَّبْتُ ظَهْرَهُ وَ بِطْنَهُ، فَلَمْ أَرَلِي فِيهِ إلاّ الْقِتَالَ أَوِ الْکُفْرَ بِمَا جَاءَ مُحَمّدٌ صَلَّي اللّهُ عَلَيْهِ.

إنَّهُ قَدْ کَانَ عَلَي الاُمَّةِ وَال أَحْدَثَ أَحْدَاثاً، وَ أَوْجَدَ النَّاسَ مَقَالاً. فَقَالُوا، ثُمَّ نَقَمُوا فَغَيَّروا.

(مهيّا شدنم براي جنگ با شاميان، با اينکه «جرير» را به رسالت به سوي شان فرستادم به معني اين است که راه صلح را به روي آنهابسته ام! و اگر بخواهند اقدام به کار نيکي که آنها را منصرف ساخته ام، من مدت اقامت جرير را در شام معين ساخته ام که اگر تأخير کند روشن مي شود يا فريبش داده اند و يا از اطاعتم سرپيچيده.

عقيده من اين است که صبر نموده با آنها مدارا نمائيد، در عين حال من مانع از آن نيستم که شما خود را آماده پيکار کنيد «ولي من شخصاً اين کار را نمي کنم».

من بارها اين موضوع «مناسبات خود را با دستگاه جبّار معاويه» را برّرسي کرده ام و پشت و روي آن را مطالعه نموده ام، ديدم راهي جز پيکار، و يا کافرشدن نسبت به آنچه پيامبر اسلام آورده است، ندارم؛ زيرا قبلاً کسي بر مردم حکومت مي کرد که اعمال و حوادثي آفريد و باعث گفتگو و سر و صدا شد، به او شديداً اعتراض کردند و تغييرش دادند)[2] .









  1. خطبه 5/22 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلّف.
  2. خطبه 1/43 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلّف.