مديريّت صحيح نظامي (در جنگ خيبر)











مديريّت صحيح نظامي (در جنگ خيبر)



الف- راوي گفته است:

سلمه مي گويد:

رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم علي عليه السلام را در حالي که چشم درد داشت، خواند و آب دهان به چشمانش زد و فرمود:

اين پرچم را بگير و به ميدان جنگ برو تا پروردگار فتح و ظفر را به ما بدهد.

سوگند به پرورگار، امام علي عليه السلام نعره کشان و شتابان با پرچم اسلام روان شد و ما پشت سر او بوديم و او را دنبال مي کرديم تا اينکه او پرچم را در صخره هاي قلعه فرو بُرد.

پس يک فرد يهودي او را بالاي قلعه ديد و گفت:

تو کيستي؟

فرمود:

«من علي بن ابيطالب هستم.»

راوي گفته است:

يهودي در اين هنگام مي گويد:

شما بر ما و بر آنچه که بر موسي نازل شده است برتري يافتيد.

پس علي عليه السلام برنگشت تا اينکه خداوند به دست او فتح و پيروزي داد.

ب- ابن اسحاق از ابي رافع، غلام رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم نقل کرده است که گفت:

در آن هنگام که رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم علي بن ابيطالب عليه السلام را با پرچم خويش به سوي خيبر روانه کرد ما با او بوديم.

هنگامي که علي عليه السلام به قلعه نزديک شد، اهل قلعه بيرون آمدند،

علي عليه السلام با آنها به جنگ پرداخت.

مردي از يهود او را ضربه زد و سپرش را از دستش به زمين انداخت.

علي عليه السلام دري را که بر قلعه بود، گرفت و آن را سپر خود قرار داد و پيوسته دَر به دست او بود و او مي جنگيد تا اينکه پروردگار فتح را بر او عنايت فرمود.

آنگاه که علي عليه السلام از جنگ فراغت يافت، دَرِ قلعه را به زمين انداخت.

من با هفت تن ديگر هرچه کوشيديم آن دَرِ بزرگ را تکان دهيم نتوانستم.

ج- ابن اسحاق از سَلَمَة بن عمرو بن اکوع روايت کرد که:

رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم خليفه اوّل را با پرچمش به يکي از دژهاي خيبر فرستاد تا بجنگد.

خليفه اوّل فرار کرد و پيروزي به دست نياورد.

پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم فردا خليفه دوّم را فرستاد، که او هم سرانجام فرار کرد و پيروزي ميسّر نشد.

آنگاه رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم فرمود:

لَاُعْطِيَنَّ الرَّايَةَ غَداً رَجُلاً يُحِبُّ اللَّهُ و رسُولَهُ، يفْتَحُ عَلَي يَدَيْهِ لَيْسَ بِفَرّارٍ

(فردا پرچم را به دست مردي خواهم داد که خدا و رسولش را دوست دارد، که خدا پيروزي را با دستان او به مسلمانان اهدا مي کند، و او هرگز اهل فرار نيست).

حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام نسبت به پيروزي خود در فتح خيبر فرمود:

و اللّهِ ما اقْتَلَعْتُ بابَ خَيْبَرٍ بِقُوَّةٍ جَسَدانِيّةٍ وَ لا بِحَرَکَةٍ غَذائيّةٍ، لکِنّي أذيِّدْتُ بِقُوَّةٍ مَلَکُوتِيَّةٍ.

وَ أنَا مِنْ أحْمَدَ، کَالصَّنوِ.

واللَّهِ لَوْ تَظاهَرَتِ الْعَرَبُ عَلَي قِتالي ما بالَيْتُ، وَ لَوْ أمْکَنَتْني مِنْ رِقابِها ما بَغَيْتُ:

«وَ سَيَعْلَمُ الَّذينَ ظَلَمُوا أيّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ».

«سوگند به پروردگار، دَرِ خيبر را به نيروي جسماني از جاي نکندم و به حرکت غذايي هم از جاي نکندم.

بلکه به نيروي ملکوتي مؤيّد شدم. و من از رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم مانند دو ريشه خُرما از يک ريشه ايم.

سوگند به پروردگار اگر عرب يکديگر را براي نبرد با من ياري کنند، من هراسي به دل راه نمي دهم و اگر هم مرا به گردن هاي خود مسلّط کنند من ستم ننمايم و به زودي خواهند دانست آنان که ستم کردند که به کدام جايِ بازگشت، باز مي گردند.»[1] .









  1. کتاب اشارات و تنبيهات، نمط نُهُم - و - نامه 19/45 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلّف.