سياست استعماري قرآن بر سر نيزه كردن











سياست استعماري قرآن بر سر نيزه کردن



آنگاه که شاميان در گرما گرم جنگ، و در لحظه هاي پيروزي ما، با حيله و نيرنگ، و مکر و فريبکاري قرآن ها را بر سر نيزه بلند کردند شماها نگفتيد که:

(شاميان، برادران ما و هم آيين ما هستند؟از ما مي خواهند از خطاي آنان بگذريم. و راضي به حاکميّت کتاب خدا شده اند، نظر ما اين است که حرفشان را قبول کنيم و از آنان دست برداريم؟)

امّا من به شما گفتم که:

اين توطئه ظاهرش ايمان و باطن آن دشمني و کينه توزي است، آغاز آن رحمت و پايان آن پشيماني است، پس در همين حال به مبارزه ادامه دهيد، و از راهي که در پيش گرفته ايد منحرف نشويد، و در جنگ دندان بر دندان فشاريد، و بهيچ ندايي گوش ندهيد، زيرا اگر پاسخ داده شوند گمراه کننده اند، و اگر رها گردند خوار و ذليل شوند، که همواره چنين بود.

امّا دريغ! شماها را ديدم که به خواسته هاي شاميان گردن نهاديد، و حکميّت را پذيرفتيد

سوگند بخدا! اگر از آن سرباز مي زدم مسؤول پي آمدهاي آن نبودم، و خدا گناه آن را در پرونده من نمي افزود

بخدا سوگند! اگر هم حکميّت را مي پذيرفتم به اين کار سزاوار پيروي بودم زيرا قرآن با من است، از آن هنگام که يار قرآن گشتم از آن جدا نشدم.