علل پذيرش حكميّت در صفّين











علل پذيرش حکميّت در صفّين



ما افراد را داور قرار نداديم، تنها قرآن را به حکميّت «داوري» انتخاب کرديم.

(که آنها بر سر نيزه کرده و داوري آن را مي خواستند)

اين قرآن، خطّي نوشته شده که ميان دو جلد پنهان است، زبان ندارد تا سخن گويد، و نيازمند به کسي است که آن را ترجمه کند، و همانا انسانها مي توانند از آن سخن گويند، و هنگامي که شاميان ما را دعوت کردند تا قرآن را ميان خويش داور گردانيم، ما گروهي نبوديم که به کتاب خداي سبحان پُشت کنيم، در حالي که خداي بزرگ فرمود:

«اگر در چيزي خصومت کرديد آن را به خدا و رسول بازگردانيد»[1] .

بازگرداندن آن به خدا اين است که کتاب او را به داوري بپذيريم، و بازگرداندن به پيامبر صلي الله عليه وآله اين است که سنّت او را انتخاب کنيم، پس اگر از روي راستي به کتاب خدا داوري شود، ما از ديگر مردمان به آن سزاوارتريم، و اگر در برابر سنّت پيامبر صلي الله عليه وآله تسليم باشند ما بدان اولي و برتريم.

امّا سخن شما که چرا ميان خود و آنان براي حکميّت «داوري» مدّت تعيين کردي؟ من اين کار را کردم تا نادان خطاي خود را بشناسد، و دانا بر عقيده خود استوار بماند، و اينکه شايد در اين مدّت آشتي و صلح، خدا کار امّت را اصلاح کند و راه تحقيق و شناخت حق باز باشد، تا در جستجوي حق شتاب نورزند، و تسليم اوّلين فکر گمراه کننده نگردند.









  1. نساء آيه 59.