خودسازي معنوي نظاميان











خودسازي معنوي نظاميان



خودسازي معنوي و خداگرائي فرماندهان نظامي از تفکّر توحيدي و باورهاي ديني مَنْشأ مي گيرد که با آگاهي و سازندگي، و متخلّق شدن به اخلاق الهي، يک فرمانده لايق و کار آزموده نظامي مي تواند

در تمام جوانب زندگي؛

در شرائط صلح يا جنگ؛

و در مشکلات طاقت فرساي ميادين نبرد؛

موفّق باشد، و با روح اميدواري و آينده نگري مثبت، با همه مشکلات به درستي مقابله کند، و نيروهاي تحت امر خود را به پيروزي لازم برساند.

در اينجا از ديدگاه نهج البلاغه به دو اصل ياد شده توجّه مي کنيم:

امام علي عليه السلام خودسازي معنوي را شرط اوّل رشد و سعادت مي شناساند،

و براي مديران مديريّت هاي گوناگون اجتماعي، و آنها که به نوعي در آموزش و تعليم و تربيت ديگر انسان ها تلاش مي کنند يک اصل حياتي و ضروري مي داند،

زيرا کسي که خود را نساخته باشد، و غرائز حيواني خود را تعديل نکرده و غرائز انساني را رشد نداده، به انواع امراض رواني و روحيّات متضاد ويرانگر دچار است،

چنين شخصي در انواع مديريّت هاي علمي، سياسي، نظامي، اقتصادي، شکست خورده و توان اداره کردن، جامعه را ندارد،

که گفتند:

«خُفته را خُفته کِي کُند بيدار؟»

حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام نسبت به معلّمان بشري در مديريّت هاي علمي مي فرمايد:

مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاس إمَاماً فَلْيَبْدَأ بِتَعْليمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِيمِ غَيْرِهِ، وَلْيَکُنْ تَأدِيبُهُ بِسِيرَتِهِ قَبْلَ تَأدِيبِهِ بِلِسانِهِ؛

وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالإجْلالِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِمْ.

«کسي که خود را در مقام پيشوائي و امام مردم قرار مي هد بايد پيش از آنکه به تعليم ديگران بپردازد به تعليم خويش بپردازد؛ و بايد تأديب کردن او به عملش، پيش از تأديب کردن به زبانش باشد.

کسي که معلّم و ادب کننده خويشتن است؛ به احترام، سزاوارتر است از کسي که معلّم و مربّي مردم است»[1] .









  1. حکمت 73 نهج البلاغه معجم المفهرس.