مدارا و ملايمت در تربيت
«هم عيش العلم و موت الجهل. يخبرکم حلمهم عن علمهم و ظاهرهم عن باطنهم و صمتهم عن حکم منطقهم. لا يخالفون الحق و لا يختلفون فيه. و هم دعائم الاسلام و ولائج الاعتصام. بهم عاد الحق الي نصابه و انزاح الباطل عن مقامه و انقطع لسانه عن منبته. عقلوا الدين عقل وعايه و رعايه، لا عقل سماع و روايه. فان رواه العلم کثير و رعاته قليل.»[1] . آنان دانش را زنده کننده اند و ناداني را ميراننده، بردباري شان شما را از دانش آنان خبر دهد و برون آنان از نهان و خاموش بودنشان از حکمت بيان. نه با حق ستيزند و نه در آن خلاف دارند، ستونهاي دينند و پناهگاهها- که مردمان را- نگاه مي دارند. حق به آنان به جاي خود بازگرديد و باطل از آنجا که بود رانده شد و زبانش از بن بريد. دين را چنان که بايد دانستند و فراگرفتند و به کار بستند، نه که تنها آن را شنفتند و به ديگران گفتند که راويان دانش بسيارند، ليکن پاسداران آن اندک به شمار. [صفحه 242] فهم درست دين که در انديشه و راه و رسم آنان جلوه دارد، اين گونه است و تربيتي که بدان خوانده اند، تربيتي است مبتني بر مدارا و ملايمت. از پيشواي حکيمان، علي (ع) چنين روايت شده است: «عليک بالرفق، فانه مفتاح الصواب و سجيه اولي الالباب.»[2] . بر تو باد به ملايمت، زيرا که آن کليد درستي و از مختصات خردمندان است. نظام تربيتي زماني سامان درست مي يابد و مي تواند مردمان را به خير رهنمون گردد که اصل تسهيل و تيسير و مدارا و ملايمت در راس آن قرار گيرد و از تنگ نظري و سخت دلي و خشونتگرايي بشدت پرهيز شود. امام علي (ع) در اين باره فرموده است: «راس السياسه الرفق.»[3] . راس و سر سياست (تربيت) مدارا و ملايمت است. هيچ چيز مانند مدارا و نرمي در تربيت راهگشا نيست و زمينه ي ارتباط صحيح تربيتي و تحول به سوي خير و کمال را فراهم نمي نمايد، به بيان اميرمومنان (ع): «کم من صعب تسهل بالرفق.»[4] . بسا سختي که به سبب مدارا و نرمي آسان گردد. «الرفق ييسر الصعاب و يسهل شديد الاسباب.»[5] . مدارا و ملايمت دشواريها را آسان مي سازد و سببهاي سخت را سهل مي نمايد. با چنين نگرشي است که امام علي (ع) پيوسته کارگزارانش را به مدارا و نرمي با مردم سفارش کرده، چنانکه آن حضرت در عهدنامه ي محمد بن ابي بکر- چون او را به استانداري مصر مي فرستاد- به وي فرموده است: «فاخفض لهم جناحک و الن لهم جانبک و ابسط لهم وجهک.»[6] . با مردمان فروتن باش و نرمخو و هموار و گشاده رو. راه هدايت راهي نيست که با سختگيري و خشونت تعريف شود و در فرهنگ هدايتي درشتي و قساوت هيچ جايي ندارد. اميرمومنان (ع) در سفارشي به عبدالله بن عباس هنگامي که او را در بصره به جاي خود گمارد، چنين فرموده است: [صفحه 243] «سع الناس بوجهک و مجلسک و حکمک و اياک و الغضب فانه طيره من الشيطان. و اعلم ان ما قربک من الله يباعدک من النار و ما باعدک من الله يقربک من النار.»[7] . با مردم گشاده رو باش آن گاه که آنان را ببيني، يا درباره ي آنان حکمي دهي، يا در مجلس ايشان نشيني از خشم بپرهيز که نشانه ي سبکي سر است و شيطان آن را راهبر است. و بدان آنچه تو را به خدا نزديک کند از آتش دور سازد و آنچه تو را از خدا دور سازد به آتشت دراندازد. همچنين آن حضرت در نامه اي به حارث همداني نوشته است: «و اکظم الغيظ و تجاوز عند المقدره و احلم عند الغضب و اصفح مع الدوله، تکن لک العاقبه.»[8] . خشم خود را فروخور و به وقت توانايي درگذر. و گاه خشم در بردباري بکوش و به هنگام قدرت- از گناه- چشم پوش تا عاقبت تو را باشد. آنچه موجب سلامت و برکت در مناسبات و روابط تربيتي است، مدارا و نرمي است، چنانکه اميرمومنان علي (ع) وقتي قيس بن سعد بن عباده ي انصاري را به امارت مصر گمارد، بدو يادآور شد: «و ارفق بالخاصه و العامه، فان الرفق يمن.»[9] . با خواص خود و عوام مردم به مدارا رفتار کن که مدارا کردن و ملايمت ورزيدن خجسته است. نشاط لازم براي تربيت آدمي در پرتو اين خجستگي که ثمره ي تسهيل و تيسير در تربيت است فراهم مي شود.
انسان حکيم، بر اساس حکمت تربيت مي کند و چنين تربيتي از خشونت و قساوت به دور است. اميرمومنان علي (ع) در توصيف بهترين مربيان الهي- خاندان نبوي - فرموده است:
صفحه 242، 243.