اذا حل القدر بطل الحذر











اذا حل القدر بطل الحذر



(چون فرود آيد قضاي خداي باطل شود پرهيز کردن.)[1] .

معني اين کلمه به تازي:

اذا نزل قضاء الله بالانسان لم ينفعه حذره و فراره، و لم يدافع[2] عنه اعوانه و انصاره.

معني اين کلمه به پارسي:

چون قضاي خداي - عزوجل - فرود آيد گريز و پرهيز و ترسيدن و هراسيدن[3] سود ندارد، و هيچ چيز[4] از اين جمله آن قضا را باز نگرداند.[5] .


چون قضاي خداي نازل گشت
تو ز تسليم و صبر ساز پناه


نتوان کرد دفع او[6] به حذر
نتوان بست راه او به سپاه


O شرح غرر و درر: ش 4031 (اذا نزل...) المناقب /376.









  1. اس: باطل ترسيدن و پرهيز کردن (!)، م: شود ترسيدن.
  2. م: يدفع.
  3. س م: - هراسيدن.
  4. س: - چيز.
  5. ص: باز ندارد و بنگرداند.
  6. ص: آن.