من كثر فكره في العواقب لم يشجع











من کثر فکره في العواقب لم يشجع



هر که بسيار بود[1] انديشه او در عاقبت[2] کارها، او شجاع[3] نبود.[4] معني اين کلمه به تازي:

من اکثر النظر في عواقب الاحوال و خواتم الاعمال، ذهبت شدته و بطلت نجدته؛ فلا يخوض الکرائب، و لا يروض الکتائب، و لا يملک ناصية مراده، و لا يدرک قاصية مرتاده.

معني اين کلمه به پارسي:

هر که در آخر کارها بسيار نگرد و در عواقب شغلها انديشه بي شمار کند، او شجاع نباشد، و بدانچه مراد و کام و آرزو و مرام[5] اوست[6] نرسد.


هر که در عاقبت بسي نگرد
بيم دل باشد و تنک زهره


نه بيابد ز عز تن حصه
نه بگيرد ز کام دل بهره


O الاعجاز /29، عقد الفريد 97/1 (من اکثر النظر...)، المناقب /376.









  1. س: باشد.
  2. س: سرانجام، م: عواقب.
  3. س: دلير.
  4. م: نشود.
  5. ص: - و کام....
  6. اس: است.