البغي سائق الي الحين











البغي سائق الي الحين[1]



.

(فرهي کردن راننده است به[2] هلاک.)

معني اين کلمه به تازي:

البغي ذميم و مرتعه وخيم، يسوق صاحبه الي النصب و العناء؛ لا بل يقوده الي العطب و الفناء.

معني اين کلمه به پارسي:

هر که فرهي کند وزيادتي جويد و قدم از دايره[3] انصاف و انتصاف بيرون نهد، شومي آن حال در او رسد و او را در انياب نوائب و اظفار مصائب هلاک گرداند.


بغي شوم است گرد بغي مگرد
بغي بيخ حيات را بکند


مرد را از صف بقا ببرد
ناگه و در[4] کف فنا فکند


O الاعجاز /29، شرح غرر و درر: ش 1157، المناقب /376.









  1. اس: حين.
  2. س: سوي.
  3. س: راه، ص: جاده.
  4. ک: نا که در، م: تا که او در، (اين هر دو به گونه اي متن را تاييد مي کنند)، اس: ناگهش، در، ع: ناگه اند.