رب رجاء يودي الي الحرمان
معني اين کلمه به تازي: ليس کل من رجا شيئا ملک ناصيته، و ادرک قاصيته؛ قرب رجاء مغبته[2] حرمان، و رب زيادة عاقبتها نقصان. معني اين کلمه به پارسي: نه هر که اميد در چيزي بست آن را بيافت، چه[3] بسيار اميد دارنده است که اميد او وفا نشود و از آن چه در او[4] اميد بسته است محروم ماند.[5] . نه هر آن کو اميد چيزي کرد[6] . بس اميدا[7] که هست عاقبتش O الاعجاز /29، شرح غرر و درر: ش 5307 دستور معالم /31، المناقب /376
(بسا اميدا که ادا کند به محرومي.)[1] .
کسب آن چيز باشدش آسان
محنت[8] ياس و آفت حرمان