رب رجاء يودي الي الحرمان











رب رجاء يودي الي الحرمان



(بسا اميدا که ادا کند به محرومي.)[1] .

معني اين کلمه به تازي:

ليس کل من رجا شيئا ملک ناصيته، و ادرک قاصيته؛ قرب رجاء مغبته[2] حرمان، و رب زيادة عاقبتها نقصان.

معني اين کلمه به پارسي:

نه هر که اميد در چيزي بست آن را بيافت، چه[3] بسيار اميد دارنده است که اميد او وفا نشود و از آن چه در او[4] اميد بسته است محروم ماند.[5] .


نه هر آن کو اميد چيزي کرد[6] .
کسب آن چيز باشدش آسان


بس اميدا[7] که هست عاقبتش
محنت[8] ياس و آفت حرمان


O الاعجاز /29، شرح غرر و درر: ش 5307 دستور معالم /31، المناقب /376









  1. س: که بکشد بسوي نااميدي.
  2. س: مغتبة، اس: مغبه، م: معنيه.
  3. س: کي.
  4. اس: - در او.
  5. اس: + از آن.
  6. اس: نه هر آنک اميد چيزي بست.
  7. ص: اميدي.
  8. اس: + و.