الشر جامع لمساوي العيوب
معني اين کلمه به تازي: الشر يظهر مخازي القلوب، و يجمع مساوي العيوب. معني اين کلمه به پارسي: هر که بدي کند خبث باطن او پيدا آيد،[3] و مرمان بر عيبهاي زشت[4] او واقف گردند،[5] و آن چه در ذات اوست[6] از انواع قبايح و اصناف فضايح جمله بدانند. تا تواني مگرد گرد بدي کز بدي فضل تو شود پنهان O نهج البلاغه حکمت 371، الاعجاز /35، دستور معالم /27، المناقب /376 (الشره...).
(بدي بهم آرنده زشتيهاي[1] عيبهاست.)[2] .
گر ترا هست طينت طاهر
وز بدي عيب تو شود ظاهر