القلب اذا اكره عمي











القلب اذا اکره عمي



(دل چون به ستم فرموده شد کور گردد.)

معني اين کلمه به تازي:

القلب اذا اکره علي معرفة علم حدث له الملال و ظهر فيه الکلال، و فسد منه النظر و ذهب عنه البصر، حتي لا يعلم ما يعلم، و لا يفهم ما يفهم.[1] .

معني اين کلمه به پارسي:

چون دل را[2] رنجانيده شود در دانستن چيزي، کور گردد و آن چيز را[3] درنيابد، پس عنان دل در وقت تحصيل علم[4] بدو بايد داد، و باري که زيادت از طاقت او باشد بر او نبايد نهاد، تا او[5] عاجز و سرگردان نگردد و متحير و نادان نماند.[6] .


به ستم دل به سوي علم مبر
کان[7] ستم آتش دل افروزد


هيچ خاطر، و گر[8] چه تيز بود
به ستم هيچ علم ناموزد


O نهج البلاغه، حکمت 193، المناقب /376.









  1. اس: - ما يفهم.
  2. س: - را.
  3. ص: - را، علم، او.
  4. ص: - را، علم، او.
  5. ص: - را، علم، او.
  6. ص: بنماند.
  7. ص: که.
  8. ص: اگر.