من طلب ما لا يعنيه، فاته ما يعنيه











من طلب ما لا يعنيه، فاته ما يعنيه



(هر که طلب کند آن چه[1] او را به کار نيايد، از او بشود آن چه او را به کار آيد.)

معني اين کلمه به تازي:

من طلب ما لا يعنيه و حاول لا يغنيه، فاته ما ينفعه في المهمات، و حازه[2] ما يمنعه من الملمات.[3] .

معني اين کلمه به پارسي:

هر که چيزي طلب کند که لايق کار و در خور روزگار[4] او نباشد، از او چيزي فوت مي شود که لايق کار و در خور روزگار او باشد.[5] .


آن چه نايد[6] به کار مردم را
گر به جستنش هيچ بگرايد


فوت گردد ز دست او بي شک
آن چه او را همي به کار آيد[7] .


O الاعجاز /29، شرح غرر و درر: ش 8520، المناقب /375.









  1. س: آن چه نيايد او را از دست برود او را آن چه.....
  2. ص: جاوزه (!).
  3. اس: المهمات (!).
  4. ص: و فراخور حال.
  5. اس: - از او....
  6. اس م: بايد.
  7. س: او را به کار مي بايد.