المرء عدو ما جهله











المرء عدو ما جهله



(مرد دشمن است آن چيزي[1] را که نداند.[2] معني اين کلمه به تازي:

المرء اذا لم يعرف علما قرع مروته، و مزق فروته، و ذم اربابه و عادي اصحابه.

معني اين کلمه به پارسي:

هر که علمي را[3] نداند پيوسته در پوستين آن علم افتاده بود[4] و اصحاب آن علم را بد مي[5] گويد و مذمت مي کند.[6] .


مردمان دشمنند[7] علمي را
که ز نقصان[8] خود ندانندش


علم اگرچه خلاصه دين است
چون ندانند کفر خوانندش


O نهج البلاغه حکمت 172 و 438 (الناس اعداء ما جهلوا)، الاعجاز /29، المناقب /375.









  1. اس م: - چيزي.
  2. س: ندانست آن را.
  3. س: - را.
  4. م: باشد.
  5. اس: را بدي.
  6. م: - و مذمت....
  7. ص: منکرند.
  8. م: تقصير.