لا داء اعي من الجهل
معني اين کلمه به تازي: الجهل ليس لدائه علاج، و لا لظلمائه[2] سراج، و لا لغمائه انفراج. معني اين کلمه به پارسي: هر که را جهل در غريزت مرکوز شد، و ناداني در جبلت سرشته[3] گشت،[4] نصيحت هيچ عاقل و موعظت هيچ فاضل او را سود ندارد، و هرگز دامن از جهالت و آستين از[5] ضلالت نگذارد.[6] . علم دري است نيک با قيمت نيست از جهل جز شقاوت نفس O الاعجاز /29، المناقب /375، شرح غرر و درر: ش 10629 (لاداء ادوء من الحمق)
(نيست هيچ[1] دردي بي درمان تر از ناداني.)
جهل دردي است سخت بي درمان
نيست از علم جز سعادت جان