لا معقل احسن من الورع[1]
(نيست پناهي نيکوتر از پرهيزگاري.[2] معني اين کلمه به تازي: الورع للانسان احسن معقل و ملاذ،[3] و احصن موئل و معاذ.[4] . معني اين کلمه به پارسي: هر که خواهد تا[5] از حوادث دنيا و نوايب عقبي امان يابد، او را در پناه[6] ورع بايد گريخت،[7] چه به برکات ورع هيچ آفت در دو جهان بدو[8] نرسد. اي که از[9] دفع لشکر آفات در پناه ورع گريز از آنک O نهج البلاغه حکمت 371 و دستور معالم /34 (در هر دو احصن)، الاعجاز /29 (احرز)
.
عاجزي و ترا سپاهي نيست
از ورع نيکتر[10] پناهي نيست