لا كرم اعز من التقي











لا کرم اعز من التقي



(نيست هيچ کرم بزرگوارتر[1] از پرهيزگاري.)

معني اين کلمه به تازي:

من کان تقيا فهو عند الله مکرم و عند الناس معظم، ان اکرمکم عند الله اتقيکم. (13 /حجرات).

ولها معني آخر و هو: ان الکرم علي نوعين: احدهما ان يکف الانسان شره عن غيره، و ثانيهما ان يجعل الانسان نصيبا للغير من خيره، فالاول يسمي تقي و زهادة؛ و الثاني يسمي جودا و افادة، و الاول اشرف من الثاني لان فائدته اتم و منفعته اعم؛ و لهذا کان الانبياء - صلوات الله عليهم - يوصون بکف الاذي عن الناس.[2] .

معني اين کلمه به پارسي:

هر که پرهيزگار باشد[3] به نزديک خداي - عزوجل - گرامي[4] بود[5] و به نزديک مردمان بزرگ و نامي.[6] .

و نيز اين کلمه را معني ديگر توان گفت، و آن معني آن است که:[7] کرم دو گونه است:[8] يک گونه[9] آن است که خلق را از شر خويش ايمن دارد[10] و اين[11] پرهيزگاري است، و گونه ديگر[12] آن است[13] که خلق را از خير خويش[14] نصيب دهد؛[15] و اين جوانمردي است و پرهيزگاري شريف تر از جوانمردي،[16] به حکم آن که فايده او کاملتر است[17] و منفعت او شامل تر.


گر کريمي به راه تقوي رو
ز آن که تقوي سر همه کرم است


ناگرفتن درم زوجه حرام
بهتر از بذل کردن درم است


O دستور معالم /34 (لاکنز اعز من التقوي)، شرح غرر و درر: ش 10464، الاعجاز /29، المناقب /375 (...التقوي).









  1. س: هيچ کرمي نيست عزيزتر.
  2. م: + من الصفحة و ا...؟ در نسخه ما محو است.
  3. ص: پرهيزکاري کند، م: پرهيزکارتر.
  4. م: گرامي تر.
  5. ص: باشد.
  6. و به نزديک... را تنها ص دارد.
  7. م: گرامي بود (و عبارتي را ندارد).
  8. اس: دو نه است (ظ: گو، ساقط است)، م: باشد.
  9. ص م: يکي.
  10. ص: داري.
  11. س: آن.
  12. ص: و يکي.
  13. م: پرهيزگاري است و ديگر آن.
  14. س: خويشتن.
  15. ص: دهي.
  16. ص: - و پرهيزکاري...، م: + است.
  17. ص: فايده آن کاملتر.