لا ظفر مع البغي
معني اين کلمه به تازي: من طلب بالبغي شيئا فالغالب انه لايجد ذلک المطلب و لا يرد ذلک المشرب، و ان وجده مرة او ظفر به کرة، فلا يتمتع به، فکانه لم ينله و لم يحز،[3] و لم يظفر به و لم يفز. معني اين کلمه به پارسي: هر که به ظلم و فرهي کردن[4] چيزي طلب کند، غالب آن است که آن چيز را به دست نيارد و بر آن[5] چيز ظفر نيابد، و اگر بنادر به دست آرد و ظفر يابد، از آن چيز برخورداري[6] و انتفاع نگيرد، پس همچنان باشد[7] که[8] ظفر نيافته بود.[9] . هر که از راه بغي چيزي جست ور ظفر يافت منفعت نگرفت O الاعجاز /28، شرح غرر و درر: ش 10508، المناقب /375.
(نيست پيروزي[1] با فرهي[2] کردن.)
ظفر از راه او عنان برتافت
پس چنان است آن ظفر که نيافت[10] .