بالبر يستعبد الحر











بالبر يستعبد الحر



(به نيکويي بنده کرده شود[1] آزاد.[2] معني اين کلمه به تازي:

المرء ببره يسترق الحر، و يستحق الشکر.

معني اين کلمه به پارسي:

هر که[3] با آزادگان نيکويي[4] کند، آزادگان بنده او شوند، و راه خدمتکاري و طريق[5] طاعت داري او سپرند.


گرت بايد که پيش تو باشند[6] .
سروران جهان سرافکنده


مردمي کن که مردمي کردن[7] .
مرد آزاد را کند بنده


O الاعجاز /28، شرح غرر و درر: ش 4213، المناقب /375، لطايف الامثال /70.









  1. س: + مرد.
  2. م: + را.
  3. س: مرد.
  4. اس: نکويي.
  5. س: - طريق.
  6. م: باشد.
  7. ص م: نيکويي کن که نيکويي کردن.