مقدمه شارح











مقدمه شارح



بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله علي الطاف کرمه، و اصناف نعمه، و الصلوة علي نبيه، الطاهر اعراقة، الزاهر اخلاقه،[1] و علي آله الاصفياء، و اصحابه الاتقياء، حماة الحق، و هداة الخلق.[2] .

چنين گويد: محمد بن محمد بن[3] عبدالجليل العمري[4] الرشيد[5] الکاتب[6] - وفقه الله لما يصلح اعمال[7] دينه و دنياه و ينجح آمال آخرته و اولاه - که اميرالمومنين[8] علي بن ابي طالب - کرم الله وجهه - با آنکه امام اخيار و قدوه ابرار و سيد فتيان و مقدم شجعان بود، فصاحتي داشت که عقود جواهر از انفاس[9] او در غيرت اند و نجوم زواهر از الفاظ او در حيرت و عمرو[10] بن بحر الجاحظ - رحمة الله عليه - که در کمال براعت و وفور بلاغت نادره اين امت و اعجوبه اين ملت بود، از مجموع کلام اميرالمومنين علي بن ابي طالب - کرم الله وجهه - که[11] جمله بدايع غرر و روايع[12] درراست، صد کلمه اختيار کرده است و هر کلمه را از آن برابر هزار کلمه داشته،[13] و به خط خويش نبشته[14] و خلق را يادگار[15] گذاشته، واجب ديدم من بنده که پرورده خاندان و پديدآورده[16] دودمان مجلس عالي[17] خداوند و خداوندزاده، و پادشاه و پادشاه زاده،[18] شاه معظم، عالم عادل، مويد مظفر منصور،[19] جلال الدنيا و الدين،[20] تاج[21] الاسلام و[22] المسلمين، علاء[23] الملوک و السلاطين، قطب الدولة، مجدالملة، بهاء الامة، عدة الخلافة، ناصرالملک، سيد ملوک الشرق و الغرب، شمس المعالي،[24] سلطان شاه، ابوالقاسم محمود بن خوارزمشاه[25] ايل ارسلان بن - خوارزمشاه اتسزبن خوارزمشاه[26] محمد، يمين اميرالمومنين[27] - اعزالله انصاره و ضاعف اقتداره - ام[28] آن[29] صد کلمه را به رسم خدمت[30] خزانه کتب معمور[31] او - لازالت معمورة ببقائه، مزينة بلقائه - به دو زبان تازي و پارسي تفسير[32] کردن، و در آخر تفسير هر کلمه دو بيت شعر از منشآت خويش که آن کلمه باشد[33] آوردن؛ تا فايده آن عام تر و منفعت آن تام تر باشد هر دو فريق، هم ارباب نظم و هم اصحاب نثر، در مطالعه آن رغبت نمايند. اميدست که[34] اين خدمت در محل قبول افتد، و من بنده را به اقبال آن،[35] عز جاوداني و شرف دو جهاني حاصل گردد.[36] .









  1. ص: الزاهر اخلاقه الطاهر اعراقه.
  2. ص: + اما بعد.
  3. اس: - بن.
  4. ص اس: - العمري.
  5. ص: الرشيدي.
  6. س:+ المعروف بوطواط، م: الرشيد الوطواط.
  7. س: احوال، اس: ندارد.
  8. ص: + و امام المتقين.
  9. س: نفايس کلمات.
  10. س: عمر.
  11. س: در.
  12. س: بدايع دررو روايع غرر.
  13. م: پنداشته (!).
  14. ص م: نوشته.
  15. س: ياد.
  16. س: پديد آوريده، ص: برآورده.
  17. م: - مجلس عالي.
  18. م: شاه و شاهزاده.
  19. م: - عالم عادل....
  20. س م: جلال الدين.
  21. اس: نصرت.
  22. س: و.
  23. ص م: عمده.
  24. م: - تاج الاسلام....
  25. اس: المعالي سلطان الغراة (ظ: الغزاة) و المجاهدين ابوالفتح خوارزمشاه.
  26. س: ايل ارسلان...، اس: اتسز بن خوارزمشاه.
  27. ص: يمين خليفه.
  28. م: که درشرح کلمات آن سه امام که امناي دينند سعي نمودن تا هيچ ملاعين (!) لعنهم الله را مجال طعن در آن بزرگواران نماند و نيز.
  29. ص: اين.
  30. ص: - خدمت.
  31. ص: معموره.
  32. ص: - تفسير.
  33. م: بود.
  34. اس: اوميد که.
  35. ص اس: + قبول.
  36. اس م: + اللهم وفق و يسر.