مطلوب كل طالب، كتاب درسي











مطلوب کل طالب، کتاب درسي



البته به قطع و يقين نميتوان گفت که در ادوار گذشته، مانند قرنهاي ششم و هفتم و... در مراکز آموزشي و فرهنگي ايران، تعليمات مبتديان و نوجوانان با چه کتاب يا کتابهايي آغاز مي شد. اما گستره اين مجهول چنان نيست که پژوهشگر تاريخ فرهنگ و تعليم و تربيت نتواند به حدس و نظر بالنسبه قابل اعتمادي دست يابد، چرا که قراين و امارات گونه گوني هست که وي را به جانب مقصود دلالت کند. به عنوان نمونه توجه به اقبال بسياري از ايرانيان به آيين مقدس اسلام و پذيرش صميمانه آن، همانند آثار بازمانده از دانش ‍ آموختگان قوم، تاکيد مي کند که در اکثر حوزه هاي آموزشي، قرآن کريم، و سپس کتابهاي وابسته بدان در درجه اول اهميت و تقدم بوده اند. محاسن اخبار و اشعار[1] مشتمل بر آداب شريف را هم که بعضي در تعليم نوآموزان توصيه مي کرده اند، بي گمان چنان نبوده است که از اين اهميت و تقدم بکاهد. رسائلي مانند نصاب الصبيان ابونصر فراهي (م: 640)، شافيه و کافيه ابن حاجب (م: 646) و الفيه ابن مالک (م: 672) را هم که قرنها کتب درسي بوده اند، بايد دنباله طبيعي کتبي به شمار آورد و در درجه نخست براي کسب مهارت در زبان و لغت عربي و ورود به تحصيل علوم قرآني تدريس مي شده اند.

براي آن که احتمال درسي بودن کتاب يا رساله اي پذيرفتني باشد، دست کم بايد:

موضوع و محتواي آن با فرهنگ جامعه ايراني آن روز سازگار و همسوي باشد، و پيداست که آن چه در سايه قرآن کريم و تعليمات آن برآمده باشد از اين نوع است، ديگر آن که از آن کتاب يا رساله در آموخته هاي مولفان، که به ضرورت در آثارشان منعکس است، نشانه اي هرچند کمرنگ يافته شود، مانند آن چه از کيمياي سعادت غزالي در گلستان سعدي مي توان يافت.

بديهي است که وجود دستنوشته هاي متعدد در حوزه هاي مختلف جغرافيايي نيز اين احتمال را به درجاتي تاييد مي کند.

اما آن چه درباره مطلوب کل طالب مي دانيم اين احتمال را به يقين نزديک مي کند:

مطلوب کل طالب مجموعه اي از سخنان منسوب به علي (ع) است، يعني محاسن اخباري که به گفته جاحظ، اديب سخن شناس عرب، بعضي از آن ها با البيان و التبيين برابر است،[2] شرح دلنشين تازي و فارسي و شعر ساده و روشن رشيد وطواط، يکي از اديبان قرن ششم، نيز بر مطلوبيت اين رساله مي افزايد، تاثير آن را هم در بسياري از کتب قرون بعد مي توان ديد. چنان که بسياري نسخه هاي خطي از آن، بخصوص نسخه هايي که شامل سخن امام (ع) و شعر وطواط است، هم نشان مي دهد که روزگاري در مکتب خانه ها درس داده مي شده است[3] .

اينک بعضي از متوني که گوشه هايي از اين تاثير را در خود دارند:

1- بختيارنامه: اين کتاب تحريري است آراسته و مصنوع از بختيارنامه، که آن را از داستانهاي مشهور پيش از اسلام دانسته اند، و گفته اند به نام تاج الدين محمود بن عبدالکريم از بزرگان قرن ششم و از ممدوحان رشيد وطواط نوشته شده است.[4] .

در بختيارنامه (ص 59) مي خوانيم:

الخبر: بشر مال البخيل بحادث او وارث.

مال بخيل يا هدف تير حوادث شود يا علف وارث گردد. اما ثروت اهل خرد به اتفاق عالميان واجب الوجود است. مثل: من جاد ساد.


هر که را مال هست و خوردن ني
وي از آن مال بهره کي دارد


يا به تاراج حادثات دهد
يا به ميراث خوار بگذارد[5] .


رک: متن حاضر، کلمه دهم.

2- گلستان سعدي: درباره مطلوب کل طالب و گلستان جداگانه سخن خواهيم گفت.

3- تاريخ نامه هرات: اين کتاب نوشته سيف بن محمد هروي است در تاريخ هرات، از آغاز روزگار چنگيزخان مغول تا سال 721.

در تاريخ نامه هرات (ص 131) آمده است:

(به) امير بزرگ... ارغون بيک... عرضه مي دارند بندگان آن حضرت و... جماهير خطه هرات... به آن جمله که ملک مجد (الدين) کاليويني سر از خط انقياد و طاعت داري... برداشته و از غايت سري و سروري پاي از دايره رحم الله امرء عرف قدره و لم يتعد طوره بيرون نهاده و از خبر


رحمت ايزدي بر آن کس باد
که عنان در کف جنون ننهد


قدر خود را بداند و هرگز
قدم از حد خود برون ننهد


غافل مانده.[6] .

رک: متن حاضر، کلمه سي و پنجم.

4- مناقب العارفين: از شمس الدين احمد افلاکي است. در باب زندگاني و احوال جلال الدين مولوي و اطرافيان او. اين کتاب در حدود سال 742 در قونيه تاليف شده است.

در مناقب العارفين (ص 302) آمده است:

شمس الائمه (سرخسي) چندين پاره کتب نفيس در هر فني تصنيف کرده بود که هيچ عالمي مثل آن در خواب نديده بود. بزرگان آن عصر مصلحت چنان ديدند که آن کتب را آشکارا نکنند تا به دست قتله انبياء و دجاجله اولياء نيفتد و فتنه واقع نشود. چنان که گفته اند:


جاهلان منکرند علمي را
که ز جهل و عمي ندانندش


گرچه ايمان محض آن باشد
چون ندانند کفر خوانندش[7] .


رک: متن حاضر، ذيل کلمه سي و چهارم (گويي افلاکي شعر رشيد را از حافظه نقل کرده است.)

5- هزار مزار: اين کتاب ترجمه شد الازار في حط الاوزار عن زوار المزار جنيد شيرازي است در شرح مزارات شيراز که در اوائل قرن نهم به وسيله فرزند مولف، عيسي ابن جنيد شيرازي، انجام گرفته است.

در هزار مزار (ص 341) آمده است:

... چنان که در صد کلمه حضرت امير آمده است که: قيمة کل امرء ما يحسنه.


قيمت تو بدان قدر علم است
که تن خود بدان بيارايي


خلق در قيمتت بيفزايند
چون تو در علم خود بيفزايي[8] .


اين قطعه در سوانح الافکار رشيدي،[9] مجموعه چند نامه از رشيدالدين فضل الله همداني (م: 718) که شمس الدين محمد ابرقوهي، در حدود سال 730 تدوين کرده، نيز آمده است.

رک: متن حاضر، کلمه پنجم.

6- الرسالة العلية: اين کتاب از کمال الدين حسين کاشفي (م: 910) در شرح چهل حديث نبوي است. ملا حسين واعظ کاشفي در الرسالة العليه (ص ‍ 203) مي آورد:

روزي کسي حسن بصري را - رض - غيبتي کرد. حسن فرمود تا طبقي حلوا پيش وي بردند و پيغام فرستاد که: شنيدم که بعضي از حسنات به ديوان عمل ما فرستادي، ما نيز حلوايي فرستاديم تا دهان شيرين کني.

و شيخ شيراز - رحمة الله عليه - مي گويد:


اگر نام[10] مردم به زشتي برم
نگويم به جز غيبت مادرم


که دانند پروردگان خرد
که طاعت همان به که مادر برد


غيبت شنيدن نيز گناه است، چنان که اميرمومنان - عليه السلام - مي فرمايد که: السامع للغيبة احد المغتابن.

... و در ترجمه اين آورده اند:


تا تواني مخواه غيبت کس
نه گه جد و نه گه طيبت


هر که او غيبت کسي شنود
هست همچون کننده غيبت[11] .


رک: متن حاضر، کلمه چهل و ششم.









  1. تهذيب الاخلاق ابوعلي مسکويه /70، اخلاق ناصري /223.
  2. رک: البيان و التبيين ج 83/1 (سخن جاحظ درباره قيمة کل امرء مايحسنه).
  3. رک: سبک شناسي، ملک الشعراء بهار، ج 400/2.
  4. رک: مقدمه آقاي محمد روشن بر لمعة السراج /ده.
  5. بختيارنامه، از شمس الدين محمد دقايقي مروزي، به اهتمام و تحقق ذبيح الله صفا، از انتشارات دانشگاه تهران، 1345 (اين کتاب بار ديگر با نام لمعة السراج لحضرة التاج، به کوشش محمد روشن - انتشارات بنياد فرهنگ ايران، 1348 - چاپ شده، مصحح محترم مولف آن را دقايقي نمي داند و قطعه رشيد در اين چاپ، در پاي صفحه - ص 65 - آمده است).
  6. تاريخ نامه هرات، از سيف بن محمد بن يعقوب هروي، به تصحيح محمد زبير الصديقي، کتابفروشي خيام (تهران، افست) چاپ دوم، 1352.
  7. مناقب العارفين، از شمس الدين احمد افلاکي، به کوشش تحسين يازيجي، دنياي کتاب (افست)، 1362.
  8. هزار مزار، از عيسي بن جنيد، با تصحيح و تحشيه دکتر نوراني وصال، از انتشارات کتابخانه احمدي شيراز، 1364.
  9. رک: سوانح الافکار، از رشيدالدين فضل الله همداني، به کوشش محمد تقي دانش پژوه، از انتشارات دانشگاه تهران، 1358 (ص 300).
  10. رک: بوستان سعدي /161 (من ارنام مردم...) و نيز رک: تعليقات مرحوم استاد دکتر يوسفي بر بوستان /380.
  11. الرسالة العلية في احاديث النبوية، از کمال الدين حسين کاشفي بيهقي سبزواري، به تصحيح و تعليق سيد جلال الدين حسيني ارموي (محدث)، مرکز انتشارات علمي و فرهنگي، چاپ دوم، 1362. (و نيز رک: صفحه 207 که کلمه ديگري از مطلوب کل طالب را آورده است).