اذا قدرت علي عدوك فاجعل العفو عنه شكرا للقدرة عليه











اذا قدرت علي عدوک فاجعل العفو عنه شکرا للقدرة عليه



(چون قادر شدي بر عدو خويش بکن[1] عفو کردن را ازو شکر قدرت يافتن برو.)

معني اين کلمه به تازي:

من وعد[2] فوفي و قدر فعفا، فقد قضي حق النعمة، و ادي شکر القدرة.[3] .

معني اين کلمه به پارسي:

چون بر دشمن خويش[4] قدرت يافتي، شکر قدرت يافتن[5] آن باشد که از او درگذاري و گناه[6] او را عفو کني.


چون شدي بر عدوي[7] خود قادر
عفو را شکر قدرت خود ساز


رحم کن رحم کن، که هر چه کني
در جهان جز همان نيابي باز


O نهج البلاغه حکمت 11، الاعجاز /30، المناقب /376.









  1. س: چون قادر گشتي بر دشمن تو بگردان.
  2. س: من ظفر علي عدوه.
  3. اس: النعمة.
  4. ص: - خويش.
  5. س: يافتي مروت.
  6. ص: - گناه.
  7. س ص: عدو.